دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 232837
تعداد نوشته ها : 59
تعداد نظرات : 3
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
زندگی مشترک با صیغه عقد آغاز  می شود و زن  و مرد نسبت به هم متعهد می شوند که تا آخر  عمر در  کنار هم به زندگی مشترک ادامه دهند، و در تمامی مراحل زندگی همراه یکدیگر باشند. اما گاهی ادامه زندگی برای هر یک از طرفین یا هر دو غیر ممکن و مشکل است، به طوری که به تنهایی و یا با توافق یکدیگر تصمیم به جدایی می گیرند.

طلاق دایم به دو دسته تقسیم می شود؛ 1- رجعی  2- بائن، که هر کدام بر اساس شرع و قانون شرایط خاص خود را دارند .

نوع اول طلاق را در قانون طلاق رجعی می نامند:
 به این معنا که پس از  اینکه طلاق بین زن و مرد صورت گرفت، مرد می تواند بدون اینکه دوباره برای ثبت  و خواندن صیغه ازدواج  اقدامی کند ، برای شروع  دوباره زندگی  مشترک ، زن را به زندگی برگرداند .

این رجوع به معنای همان بازگشت دوباره است، اما همین بازگشت  دارای شرایط خاصی است و به این معنا نیست که مرد هر زمان بخواهد می تواند زن را به زندگی برگرداند ؛ اقدام به بازگشت زن  حتما  باید در دوران عده زن  باشد.

عده به دورانی می گویند که زن بعد از طلاق یا فوت شوهر باید  منتظر بماند و حق ازدواج دوباره ندارد، و در طلاق مدت آن سه ماه ده روز است.

اقدام به بازگشت ( رجوع )   تنها به اراده شوهر واقع می شود و اگر زن بخواهد اقدام به بازگشت کند، اراده او هیچ تاثیری نخواهد داشت. اقدام به بازگشت زن توسط مرد ‌می تواند  با سخن‌و کلام ‌باشد، مثل‌اینکه ‌به ‌زنش ‌بگوید من ‌به ‌تو رجوع ( بازگشت )کرده ام ‌و یا اینکه ‌با رفتار واعمالی‌باشد که‌عرف‌ از آن‌رفتار پشیمانی  مرد را  از جدایی فهم کند ، مانند رفتار محبت‌آمیز مرد به‌زنش‌.

در طلاق رجعی ( طلاقی که حق بازگشت برای مرد وجود دارد )  تا زمانی که زن در دوران عده (دورانی  که زن بعد از طلاق یا فوت شوهر باید  منتظر بماند و در همان دوران  حق ازدواج دوباره ندارد )به سر می برد، به نوعی هنوز به عنوان همسر مرد شناخته شده و مرد باید به او نفقه پرداخت کند . و در صورتی که ( مرد ) خواهان ازدواج دوباره باشد باید به دادگاه رفته و از وی اجازه بگیرد .

نوع دوم، را طلاق بائن می گویند :
 طلاق بائن، طلاقی را می گویند  که مرد نمی تواند اقدامی برای  بازگشت (رجوع ) زنش داشته باشد، و در صورتی که خواهان برگرداندن زنش باشد، باید حتما او را طبق تشریفات قانونی-شرعی دوباره به عقد خود درآورد . موارد زیر را جز طلاق بائن به شمار می آورند؛
1- طلاق‌زنی‌که‌یائسه‌شده‌باشد.
2- طلاق‌زنی‌که‌تنها در عقد شوهرش‌بوده است.
3- طلاق‌سوم‌ زنی‌که‌شوهرش‌دو مرتبه ‌قبل ‌نیز او را طلاق‌داده‌باشد .
4- طلاق‌خلع‌ ، و این طلاقی‌است‌ که‌زن‌ به‌ هر دلیل‌ از شوهرش‌ متنفر است‌ و حاضر به‌زندگی‌با او نیست‌در این‌مورد زن‌ با بخشش‌مهر یا مال‌دیگری‌(چه‌بیشتر از مهریه  باشد یا کمتر باشد.) از شوهر خود جدا می شود.
 5- طلاق‌مبارات، یعنی  طلاقی‌که‌زن‌و شوهر از یکدیگر متنفر هستند و حاضر به‌زندگی‌با هم‌نیستند و شوهر مالی‌ از زن‌می‌گیرد تا حاضر به‌طلاق‌باشد و البته این‌مال‌نباید ازمهر بیشتر باشد و شاید در بسیاری از موارد این مبلغ ‌‌ازمهریه کمتر است و چنین‌طلاقی‌نیز جزء طلاق بائن‌است‌  .

طلاق مبارات از لحاظ ساختاری  تفاوت زیادی  با طلاق خلع ندارد ، جز اینکه در طلاق مبارات  زن و شوهر از یکدیگر متنفر شده اند و به همین جهت مقدار آن مال نباید از مهریه بیشتر باشد و اگر زیادتر باشد، باعث باطل شدن طلاق نمی گردد، اما مرد نمی تواند صاحب قسمت اضافه شود.

 طلاقی که زن با اجازه شوهر در هنگان ثبت عقد ازدواج می تواند درخواست و تقاضای طلاق کرده و  به آن وکالت در طلاق نیز می گویند، بائن‏است و  مرد  نمى‏تواند در زمان عده اقدام بازگشت زن کند; زیرا منظور طرفین از شرط وکالت زن  در طلاق در  ضمن عقد ازدواج ، طلاق‏ غیر قابل بازگشت  بوده است.
 
یکی از آثار مهم طلاق بائن جدایی کامل دو همسر از یکدیگر است و در اثر این طلاق زن و شوهر به کلی از هم جدا شده و مرد می تواند، بی اجازه دادگاه ازدواج کند. و هیچ تکلیفی هم به پرداخت نفقه  به زن سابق خود  ندارد ، مگر درصورتی که همسراش ‌باردار باشد آن هم  ‌از شوهر خود که‌در این‌صورت ‌تا زمان‌وضع‌حمل‌نفقه‌خواهد داشت‌، و هرگاه مرد بمیرد زن سابق از او هیچ ارثی نمی برد و زن باید خانه شوهر را ترک کند، و اگر عده نداشته باشد، می تواند بلافاصله ازدواج کرده و اقامتگاه‌ و نام‌خانوادگی ‌واقعی  ‌خود را استفاده کند.یعنی می تواند به‌ دلخواه‌ خود زندگی‌کند. اگر شوهر در حال‌ بیماری، ‌زن‌خود را طلاق‌ دهد و در ظرف ‌یک‌ سال‌از تاریخ ‌طلاق‌به‌همان‌بیماری ‌بمیرد، زن ‌از او ارث ‌می‌برد، اگرچه ‌طلاق‌ بائن ‌باشد ، به شرط آنکه زن‌شوهر نکرده‌باشد .
دسته ها :
سه شنبه بیست و پنجم 4 1387

A beautiful Prayer

از خدا خواستم عادت های زشت را ترکم بدهد .

خدا فرمود : خودت باید آنها را رها کنی.

I ask God to take away my bad habit .

God said , no

It is not for me to take away , but for you to give it up .

از او خواستم روحم را رشد دهد .

فرمود : نه تو خودت باید رشد کنی .

من فقط شاخ و برگ اضافی ات را هرس می کنم تا بارور شوی .

I asked God to make my spirit grow.

God said, no.

 You must grow on your own!

  But I will prune you to make you fruitful .

از او خواستم لااقل به من صبر عطا کند .

فرمود : صبر حاصل سختی و رنج است .

 عطا کردنی نیست ، آموختنی است .

I ask God to grant me patience .

God seaid , no

Patirnce is a byproduct of tribulation .

It isn't granted , it is learned .

گفتم : مراخوشبخت کن .

 فرمود :  نعمت " از من خوشبخت شدن ازتو .

I asked God to give me happiness .

God seaid , no .

I give you blessings ;

Happiness is up to you .

  از او خواستم مرا گرفتار درد وعذاب نکند .

 فرمود : رنج از دلبستگی های دنیایی جدا و به من نزدیک ترت می کند .

I askesd God to spare me pain .

God said , no .

Suffering draws you apart from worldly cares and brings you closer to

me . 

  از خدا خواستم کمکم کند همان قدر که او مرا دوست دارد ، من هم دیگران را دوست

 بدارم .

خدا فرمود : آها ، بالاخره اصل مطلب دستگیرت شد !

I asked God to help me love others , as much as He loves me .

God said : Ahah , finally you have the idea .

همه با هم بگویید : خدایا مرا ده ، که آن به .

 آمین یا رب العالمین

دسته ها :
سه شنبه بیست و پنجم 4 1387
X