رادیو بغداد طی اخبار و تفسیرهای گوناگون اعلام میکند که نیروهای ایران در تحرکات اخیر خود، به دفاع مستحکم عراق برخورد نموده و با دادن تلفات سنگین راه فرار را در پیش گرفتهاند... و اضافه میکند که در این نبرد قهرمانانه تنها هفت سرباز عراقی کشته شدهاند.
این ادعا زمانی اعلام میشود که 650 کیلومتر مربع از خاک ایران آزاد و 6000 نفر از ارتش عراق اسیر و نزدیک به 10000 نفر کشته و زخمی شدهاند ( تا پایان مرحله دوم عملیّات).
رادیو بغداد در ادامه اخبار سراسر کذب خود، بازهم به پخش اخبار دروغ پرداخته و میگوید:
«منطقه عملیّاتی مملو از اجساد و ادوات زرهی ایرانیان است و آنها با دادن تلفات و اسیر فراوان راه فرار را در پیش گرفتهاند، ما این بار تلفات خود را تا پایان مرحله دوم، ده نفر اعلام میکند».
این در حالی است که نیروهای بعث در بسیاری مواضع خود عقبنشینی کرده و با فرار تاریخی آنها، مقدمة مرحلة سوم فراهم شده است.
زمانی که مرحله سوم با موفقیت بینظیر اجرا میشود و قریب 25000 نفر کشته و زخمی و 15000 نفر اسیر میشوند و رزمندگان اسلام در نزدیکی مرزهای بینالمللی مستقر میشوند، رادیو بغداد با شوق و هیجان فراوان اعلام میکند که نیروهای ایرانی همچنان در حال عقبنشینیاند و سربازان قدرتمند عراق با اقتدار کامل در حال پیشروی به سوی دزفول و شوش هستند.
در این میان آژانسهای خبری و رسانههای گروهی غرب اخبار را به نقل از اعلامیههای نظامی عراق و آب و تاب نقل میکنند.
رادیو امریکا:
این رادیو در روز چهارم فروردین 1361 به نقل از روزنامه نیویورک تایمز و به گفته تحلیلگران آمریکایی میگوید:
«حمله بزرگی که نیروهای ارتش ایران علیه واحدهای عراقی در منطقه دزفول آغاز کردند، شربهای کاری به افراد لشکر زرهی عراق که به جبهه نبرد منتقل شده بودند، فرود آورد. تحلیلگران این حمله را از نظر لجستیکی درخور توجه دانستهاند، اما حاضر نشدند ادعای ایران را در مورد پیروزی قبول کنند.»
رادیو عمان:
«عراق اعلام کرد که نیروهایش طی نبردهای 24 ساعت گذشته در جبهههای نبرد هشتاد و یک نفر از نیروهای ایرانی را به قتل رساندهاند.
خبرگزاری عراق امروز به نقل از یک اطلاعیه نظامی گزارش داد که در منطقه اهواز 62 نفر از نیروهای ایران کشته شدهاند فرماندهی کل نیروهای مسلح عراق دیشب اعلام کرده بود که نیروهای این کشور در جبهههای شوش و دزفول در استان خوزستان ایران 12 تیپ نظامی ایران را متلاشی کرده و تعداد زیادی را به اسارت خود درآوردهاند.» (4/1/61)
رادیو رأسالخیمه:
«خبرگزاری عراق به نقل از گزارشگر خود در میدانهای نبرد، گزارش داد که نیروهای عراقی در نخستین ساعات بامدار این روز، حمله گسترده و بزرگی را برای مقابله با نیروهای ایران که در منطقه شوش و دزفول، نیروهای عراق را مورد تهاجم قرار دادند، شروع کردهاند. این خبرگزاری میافزاید: لشکر 77 ایران به طور کامل نابود شده است.» (4/1/61)
رادیو بی.بی.سی:
« یک سخنگوی ارتش عراق اخبار مربوط به پیروزیهای اخیر ایران را در جبهههای جنگ بیاساس توصیف کرد. وی گفت که ایران از ابتدای جنگ تا به حال مدعی چنین پیروزیهایی بوده است؛ اما واحدهای نظامی عراق همچنان بر مواضع خود در داخل خاک ایران کاملاً مسلط هستند.»
بدنبال اطلاعیههای نظامی سراسر کذب عراق، کشورهای حوزه خلیج فارس فقط اخبار واصله از شورای فرماندهی بعث را پخش کرده و از پخش پیروزیهای ایران خودداری میکنند، اما صدام طی پیامهایی به سمینار اسلامی در سریلانکا اعلام میکند که عراق هیچ چشمداشتی به خاک ایران نداشته و طالب صلح است.
این تصمیم و پیام صدام برای بسیاری از خبرگزاریها روشن میکند که قدرت انهدام و گستردگی عملیّات تا چه حد بوده است و چرا سردار قادسیه به موضع انفعال افتاده است.
به دنبال اظهارات صدام، خبرگزاریها بشدت تحت تأثیر پیروزیهای رزمندکان اسلام در عملیّات فتحالمبین قرار گرفته، بناچار گوشههایی از این پیروزی بزرگ را بازگو میکنند.
رادیو بی.بی.سی:
«کارشناسان امور اطلاعاتی در غرب اظهار میدارند اکنون روشن شده است که ایران تا حدودی در جنگهای اخیر با عراق موفق بوده است. با این حال عقیده بر آن است که موفقیت ایران قاطع نبوده است.» (19/1/61)
رادیو لندن: «در حالی که پرزیدنت صدام حسین (رئیس جمهور عراق)، در مصاحبهای که با یک روزنامه فرانسوی، پیروزی ایزان در عقب راندن عراقیها را انکار کرده است، طبق گزارش افرادی که در این روز از صحنه جنگ عراق با ایران بازدید کردهاند، نیروهای ایران آخرین حمله خود را علیه عراقیها در منطقه شوش از ایالت خوزستان انجام دادهاند و سپاه چهارم عراق را منهدم ساختهاند».
همین رادیو ادامه میدهد:
«خبرنگارانی که در ایران به دیدار از جبهههای جنگ رفتهاند، تأییر میکنند که نیروهای عراقی در نبرد عظیمی در اطراف دزفول تلفات شدیدی را متحمل شدهاند و ضایعات بسیاری بر تجهیزات آنان وارد آمده است.
خبرنگاران میگویند که هر دو طرف از آغاز جنگ تاکنون درباره پیروزیهای خود مبالغه کردهاند، اما این روشن است که نیروهای ایران به موفقیت دست یافتهاند.» (12/1/61)
رادیو آمریکا:
«به گزارش روزنامه واشنگتن پست، صدام حسین اعلام کرد که نیروهای عراق از مواضعی که بیش از یک سال در داخل خاک ایران در تصرف نیروهای عراقی بوده است، عقبنشینی کردهاند.»
سردار قادسیه که همیشه در اطلاعیههای نظامی خود دم از پیروزی میزد این بار به شکست خود اعتراف کرده و بناچار برای کاستن از فشار تبلیغات، به هذیانگویی افتاده و دوباره دم از پیروزی میزند.
روزنامه واشنگتنن پست در این باره میگوید:
«صدام حسین (رئیس جمهور عراق) عقبنشینی ارتشش را در جنگ خلیج فارس رد کرده و مدعی پیروزی شده است. وی خطاب به گروهی از خبرنگاران فرانسوی در بغداد گرفت: در آنچه در جنگ به دست آمده نه تنها پیروزی برای عراق، بلکه برای انسانیت بوده است. (البته این ادعا کارگر نیفتاده و پیروزی فتحالمبین همه را تحت تأثیر قرار میدهد.» (11/1/61)
مطبوعات انگلیس:
روزنامه تایمز مالی ضمن گزارشی در مورد دستور عقبنشینی به نیروهای بعث عراق اقرار میکند که صدام به گونهای تحقیرآمیز ناگزیر به عقبنشینی شده است و این در حالی است که بطور همهجانبه پیروزیهای ایران مورد تأییر قرار گرفته است. سپاه چهارم که اینکه فرماندهی ارتش عراق به عقب رانده شدن آن اعتراف دارد، تصور میرود بیشتر صدمات را در اثر حمله ایران متحمل شده باشد.
روزنامه دیلی تلگراف:
این روزنامه از قول خبرنگاران خود در بغداد اعتراف میکند که دستور عقبنشینی از سوی صدام، دیپلماتهای خارجی را در بغداد متوجه ساخته، زیرا تاکنون تمام اعلامیههای نظامی رژیم عراق صحبت از پیروزیهای مداوم ارتش صدام را داشته است. مقامات اطلاعاتی و رسمی آمریکایی تأیید کردند که حداقل 20000 سرباز عراقی در حملههای اخیر ایران بشدت تار و مار شدهاند و..
« نمی دانم آزمایش کرده اید وقتی مهمانی بر انسان وارد می شود هم از دید مهمان و هم از دید میزبان چه حالی است من برای اینکه مقدمه حرف خودم را بگویم این را تنظیم کردم بادیدار به یادماندنی خودم و همراهانم قبل از اینکه ما وارد منطقه و ماموریت افتخاری 2 معارف جنگ شویم روز پنج شنبه گذشته مخصوصا سفری را انجام دادم تا محلها را بررسی کنم و ببینم وضعیت چطور است محلهایی که دیدم .1 نقطه رابیه و میش داغ .2 عین خوش و دهلران .3 جسر نادری و پل کرخه .4 دامنه ارتفاعات ابوصلیبیخات . اینجا سومین نقطه ای بود که وارد شدیم . وقتی فرماندهی و عقیدتی به استقبال ما آمدند گفتند محل پذیرایی ما حسینیه سیدالشهدا است با شنیدن این خبر صفایی وجودم را فرا گرفت که از بیان آن ناتوانم . اینجا رزمندگانی زندگی می کردند و گریه می کردند که به خدا نزدیک بودند. این صفا کجاست عملیات فتح المبین عملیات سراپا حماسه . ایثار و معنویت بود. با دلایل و مدارک لازم ثابت می کنم که نقطه اوج رزمندگان برای جنگیدن در راه خدا عملیات فتح المبین بود در قیاس با عملیات بیت المقدس شاید گفته شود کوچک تر است اما باید ارزیابی کرد و دید که چقدر به خدا نزدیک شدیم . باید دید چقدر بهتر خدا را دیدیم (ما در این عملیات ) بهتر دیدیم و دانستیم که شخصیت ما در نظام چیست عطش جنگیدن در راه خدا پیدا بود. چرا که این عملیات با نام یا زهرا(س ) آغاز شد و به برکت این نام خدا می داند که چه به وجودآمد عملیات فتح المبین نتیجه سه ماه تلاش مستمر بود. بعد از سه ماه تلاش موفق شدیم به تدبیر برسیم . قرار بود در این عملیات . در فضای 60 * 40 کیلومتر از چهار محور : .1 جسرنادری .2 محور ممله و پادگان عین خوش .3 محور شوش .4 محور تنگ رقابیه از طرف تنگ زلیجان و ارتفاعات میش داغ عمل کنیم . قرارگاه لشگر 77 ثامن الائمه که از چهره ها و یگانهای سرافراز ارتش و رزمندگان اسلام است در هفت تپه مستقر بود عقبه اش و یگانهایش در غرب کرخه بودند . در کنار آن همرزمان از سپاه تیپ 17 قم تیپ حضرت سجاد و گردانهای مختلف حضور داشتند و همه آماده عملیات بودند. یک روز در هفت تپه جلسه داشتیم . همه فرماندهان بودند و پیشرفت کار را در قرارگاه کربلا کنترل می کردیم و جایی که لازم بود هدایت می کردیم . جلسه عجیبی شد. برادران ارتش و سپاه یک یک آمدندو گزارش دادند. همه گزارشها منفی بود و مایوس کننده . جو بسیار نگران کننده ای به وجود آمد. نوبت رسید به برادر عزیز صفار از قرارگاه فجر از سوی سپاه که فرمانده تیپ 12 قم بود . با تواضع گفت : « از شما تعجب می کنم از حال شما مگر ما با توکل به خدا جلو نیامدیم » جوان 22 ـ 23 ساله ای در مقابل اساتید و فرماندهان می ایستد یک دفعه جو جلسه تغییر می کند. شرمنده می شوم ایشان گزارش می دهد و میزان پیشرفت شناسایی خودش را می گوید جلسه قوت قلب گرفت چهار راه بحث بر سر این بود که از کجا شروع کنیم ارتش می گفت از جسر نادری و از قرارگاه فتح و سپاه می گفت نه از چهار محور با هم باید شروع کرد. من همرزمان ارتش را صدا کردم و گفتم از هر چهار محور عمل می کنیم . برای عملیات آماده شدیم . کارشناسان گفتند نور ماه برای حمله مناسب نیست چون کارشناس بودند پذیرفتیم . گر چه مایل نبودیم تا آمدیم تصمیم گرفتیم که آماده شویم . دیدیم از قرارگاه فجر تماس گرفتند که دشمن آتش سنگینی را شروع کرده و به ما فشار می آورد. از یک طرف فشار دشمن و از طرف دیگر کمبود مهمات همه را نگران کرده بود آمدیم دفع کنیم دیدیم دشمن از رقابیه جلو آمده حالت عجیبی پیش آمد. از طرح سه ماهه ما اصلا دو محورش خراب شد چه باید می کردیم در قرارگاه کربلا به این نتیجه رسیدیم که باید نزد فرماندهی کل قوا برویم و دو تا سئوال مطرح کنیم . .1 چه باید کرد .2 برای این طرح ناقص ما استخاره کنید . بین من و سردار رضایی هماهنگی شد که من در منطقه بمانم و سردار رضایی به تهران برود. قبل از دوازده و نیم بود که از ابوغریب خبر دادند دشمن باچند تانک آمده . من پایم رغبت ندادکه بروم پای بی سیم که بگویم برگردند. گفتم: شاید ارتشی هاگوش کنند (بدلیل سلسله مراتب نظام ) ولی با تک تک فرماندهان صحبت کردم گفتند قلب ما قوی است . ساعت 12 و نیم یک و نیم 2 و نیم شد و اینها همین طور پیش می رفتند ساعت 3 و نیم صبح که شد دیدم گفتند ما بیست متری دشمن هستیم رمز عملیات را با قدرت کامل گفتیم بعد از اعلام فرمان حمله تمام فرماندهان و عناصر ستاد رو به قبله دعای توسل خواندند چه دعایی ! چه ضجه هایی ! چه زاری بود هر کس به حال خودش گریه می کرد هر لحظه بر شدت گریه اضافه می شد که من سر و صدای بی سیم را نزدیک صبح شنیدم فکر کردم گیر افتاده اند گفتند ما فرمانده تیپ را گرفتیم و بعد هی اسیر بود که به عقب می آمد. هر چه می پرسیدیم که چی شده هیچ کس جواب نمی داد. گرفتار بودند آخر. گفتیم فرمانده تیپ دشمن را بیاورند. فرمانده تیپ گفت : « ما می دانستیم بعد از توفیق در مرحله اول شما حتما حمله می کنید این بود که به همه گفتم آماده باشند همه آماده پشت تیربار و در سنگرها بودند . تا اینکه ساعت 3 شد دیدیم خبری نشد . ما گفتیم ساعت 3 حمله نکردید پس دیگر حمله نمی کنید لذا به همه استراحت دادیم . خود من آن قدر احساس اطمینان می کردم که با لباس زیر خوابیدم بعد دیدم طرف رانم درد می کند (مرا می زدند که بیدار شوم و بعد هم اسیر شدم ). » مواضع دشمن به سرعت سقوط می کرد قرارگاه فرج و قرارگاه نصر این منطقه را گرفتند ابتکار عمل از دست ما خارج شده بود. ما هر جا را می گفتیم بگیرید می گفتند ما از آنجا رد شدیم به سردار رضایی گفتم اینجا جای ما نیست و رفتیم جلو. تا چنانچه سوار بر وانت رفتیم و بعد تا تنگه برغازه آمدیم گلوله تانک دشمن جلو ما را گرفت . بیست متری ما خورد و ما پریدیم بیرون . عملیات حماسه انگیز با آزادسازی دو هزار کیلومتر از خاک و شانزده هزار اسیر به پایان رسید. بعد از عملیات فتح المبین اواخر مسئولیت خودم در فرماندهی نیروی زمینی احساسی به من دست داد که یک تیپ به نام حضرت ابوالفضل با سه گردان تشکیل دهم و افسران و درجه داران ایمانی وارد آن شوند و این تیپ طوری بگیرد و خیالمان راحت شود. تیپ حضرت ابوالفضل تشکیل شد ،باسه گردان . برای اینکه از مجموعه های خوبی برخوردار شوند به مهندسی نزاجا پانزده روز مهلت دادیم که یک حسینیه بسازد و این فضا و اطرافش را که می بینید در عرض پانزده روز به وجود آمد. آمدم فرماندهی تیپ را خودم برعهده گرفتم تا فرماندهی نیروی زمینی احساس کند این تیپ برای خودش است . وقتی نماینده امام در شورای عالی دفاع شدم این تیپ منحل شد. شب انحلال من در تهران بودم . وقتی خبر انحلال آن را دادند حال عجیبی پیدا کردم . مانند شب عاشورای امام حسین (علیه السلام ) شد و اکنون من از فرماندهی تیپ تشکر می کنم و حسینیه تیپ اینجا باید بماند به این [عنوان آثار جنگ من به تیپ 45 تبریک می گویم . از صمیم قلب می خواهم که قدر این نعمت را بدانند . بایستی به مرور و به تدریج وضع بهتری پیدا کند. » |
امام خمینی،فرمانده کل قوا، که با اهتمام خاص به حوادث جنگ عنایت دارند، عملیّات را از طریق فرماندهان عالی جنگ تعقیب و هدایت مینمایند. در یکی از شبهای عملیّاتی پیامی توسط فرمانده کل سپاه، برای زرمندگان مستقر در منطقه عملیّاتی فتحالمبین ارسال نموده و برای آنان دعا و آرزوی موفقیت میکنند. رزمندگان اسلام با دریافت پیام امام، جانی دوباره گرفته و با روحیهای عالی به دشمن متجاوز حمله میکنند. «قلم قاصر است که احساسات خویش را ابراز کنم... رحمت واسعه خداوند بر آن مادران و پدرانی که شما شجاعان نبرد در میدان کارزار و مجاهدان با نفس در شبهای نورانی را در دامن پاکشان تربیت نمودند. مژده باد بر شما جوانان برومند، در تحصیل رضای پروردگار که از بالاترین سنگرهای روحانی و معنوی است. شما در دو سنگر روحانی و جسمانی، ظاهری و باطنی پیروزید. مبارک باد بر بقیهالله (ارواحنا له الفداء) وجود چنین رزمندگان ارزشمند و مجهدان فی سبیلالله که آبروی اسلام را حفظ و ملت ایران را روسفید و مجاهدان راه خدا را سرافراز نمودید. ملت بزرگ ایران و فرزندان اسلام به شما سلحشوران افتخار میکنند. آفرین بر شما که میهن خود را بر بال فرشتگان نشاندید و در میان ملل جهان سرافراز نمودید. مبارک باد بر ملت، چنین جوانان رزمندهای و بر شما چنین ملت قدردانی که به مجرد فتح و پیروزی توسط رزمندگان به دعا و شادی برخاستید. اینجانب دور دست و بازوی قدرتمند شما را که دست خداوند بالای آن است، میبوسم و به این بوسه افتخار میکنم... یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزاً عظیماً.» روح الله الموسوی الخمینی |
اول فروردین ماه 1361 در حالیکه رزمندگان اسلام برای حمله آمادهاند و بیصبرانه منتظر شنیدن رمز عملیّات هستند، اما از اعلام شروع حمله خبری نمیشود. سلحشوران اسلام همچنان منتظر میمانند تا قرارگاه فرماندهی آغاز حمله را اعلام کند. روز دوّم فروردین ماه، مقر فرماندهی سپاه و ارتش آماده صدور دستور عملیّات میشود. استخاره برادر محسن رضایی، به قرآن کریم آیة 17 سوره مبارکه فتح را در مقابل دیدگان فرماندهان جنگ میگذارد و بدین ترتیب عملیّات، فتحالمبین نامگذاری میشود. زمانی که عقربه ساعت روی 30 دقیقه بامداد قرار میگیرد، پیام رمز شروع عملیّات توسط فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی(سردار محسن رضایی) و فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران(سپهبد شهیدصیاد شیرازی)صادر میشود. عملیّات فتحالمبین- مرحله اول بسماللهالرّحمنالرّحیم: بسمالله القاصم الجبارین. یا زهرا (س)، یا زهرا (س)، یا زهرا (س). سرانجام با این پیام مبارک، عملیّات فتحالمبین در تاریخ 2/1/61 در ساعت 30 دقیقه بامداد در غرب دزفول و شوش (بدون آتش تهیه) آغاز میشود. اهداف این عملیّات انهدام دشمن، آزادسازی ارتفاعات و مناطق جنوب کشور میباشد. رزمندگان سپاه، بسیج و ارتش جمهوری اسلامی ایران با شنیدن رمز عملیّات، از کمینگاههای خود خارج شده و راه رسیدن به دشمن را در پیش میگیرند. برای این مهم چهار محور فجر، قدس، نصر و فتح در نظر گرفته میشود. در همان ابتدای عملیّات، دو گردان از سپاه و دو گردان از ارتش بدون درگیری با دشمن، از خطوط مقدم نیروهای عراق گذشته و اقدام به دور زدن توپخانه آنها میکنند. رزمندگان اسلام چنان هوشیارانه و با احتیاط کامل از روی سنگرهای دشمن عبور میکنند که حتی دشمن متوجه آنها نمیشود. بدین ترتیب رزمندگان خود را به نزدیک توپخانه عراق میرسانند. دشمن مشکوک میشود و در محور شمالی شروع به گلولهباران و شلیک منور میکند. 5/1 ساعت پس از آغاز حمله، فرماندهان توپخانه دشمن خبر میدهند که مورد حمله قرار گرفتهاند و توپخانه آنان در حال سقوط است، ولی از فرماندهی جواب داده میشود هیچ علامتی که نشان از عملیّات باشد، مشاهده نمیشود. بار دیگر مسئول توپخانه با التماس از فرماندهان ردة بالا میخواهد که نیروی کمکی به محل اعزام دارند، ولی مجدداً مسئولین رده بالا این ادعا را به تمسخر گرفته و آن را ناشی از مصرف بیش از حد مشروبات الکلی میدانند. در خاتمه به توپخانه گفته میشود در جلوی شما چند گردان زرهی مستقرند و آنها هیچ گزارشی مبنی بر حمله ایرانیها ندادهاند، شما چطور ادعا میکنید که مورد حمله واقع شدهاید؟ درساعت یک و پنجاه دقیقه، اولین خاکریزهای دشمن سقوط میکند. همچنین خمپارهاندازهای دشمن واقع در ارتفاعات کوتکابون محاصره شده و به تصرف در میآید. در ساعت 09/2 دقیقه به تمامی یگانها در حالی که آتش تهیه وجود ندارد و دشمن نیز همچنان در بیخبری است، دستور سرعت عمل داده میشود. ده دقیقه بعد از دستور قرارگاه فرماندهی ایران، دشمن متوجه حملة سرتاسری ایران شده و به تمامی نیروهای خود دستور آمادهباش میدهد. در جبهه شمالی (قدس) با هجوم برقآسای رزمندگان اسلام، مواضع دشمن سقوط میکند و تانکهای آنها از مهلکه میگریزند و فرصت مناسبی پیش میآید تا تحکیم موضاع موقتی انجام گیرد. در جبهه جنوبی (فتح) نیز با حمله سریع نیروها، ارتباط یگانهای دشمن در منطقه قطع میشود و آنها با سردرگمی به هر سو پراکنده میشوند تا از آتش رزمندگان اسلام در امان بمانند. در جبهه میانی (فجر) رزمندگان اسلام (سهراه) شلیبیه را محاصره میکنند و پس از نبردی سنگین، مواضع دشمن سقوط کرده و فرصت نفوذ به عمق مواضع دشمن فراهم میآید. در جبهه شمال شرقی منطقه عملیّاتی (نصر) عملیّات با موفقیت صورت میگیرد و فرماندهان بعثی بدون مقاومت جدی از مهلکه فرار میکنند. بدین ترتیب نیروهای عراقی از هر سو مورد هجوم قرار میگیرند و مواضع آنها یکی پس از دیگری سقوط میکند. عراقیها برای چندمین بار با توپخانههای خود تماس میگیرند تقاضای اجرای آتش میکنند، اما از آتش توپخانه خبری نمیشود. صدای تکبیر رزمندگان اسلام چنان رعبی در دل عراقیها میافکند که گروه گروه تسلیم میشوند. آرپیجیزنها و شکارچیان تانک با اقدامات متهورانه خود، حماسهای فراموش نشدنی خلق میکنند. آرپیجیزنها خود را در مقابل گلوله مستقیم تانک قرار میدهند و شکار آنها، منطقه را به آتش میکشند. شلیک بیامان شکارچیان تانک چنان است که امان از دشمن گرفته میشود. تیپ یک لشکر 10 زرهی عراق که عامل اصلی جنایت هویزه بود و با انجام پاتکهای متعدد، تعداد زیادی از رزمندگان شجاع اسلام را به شهادت رسانده بود، هدف سنگینترین حملات بیامان رزمندگان قرار میگیرد. این حمله چنان است که مقر تیپ مزبور به جهنمی از آتش مبدل میشود. به دستور صدام باقیمانده این تیپ راه گریز را در پیش میگیرند و تعداد زیادی هم به اسارت درمیآیند. نزدیکی صیح، با روشن شدن هوا عراقیها چشم امید به حمایت نیروی هوایی میدوزند. رزمندگان اسلاک دستبردار نبوده و همچنان به دشمن ضربات سنگینی وارد میکنند و در حالی که جنگندههای عراق با بمباران وسیع تلاش میکنند ظفرمندان اسلام را وادار به عقبنشینی کنند، نیروهای عملکنندة در محور شمالی و جبهه قدس، در ساعت 5/8 بامداد پادگان عین خوش و مناطق اطراف را کاملاً به تصرف خود درمیآورند و پس از آن، دستور تحکیم و تثبیت مواضع صادر میشود. محور شمالی منطقه عین خوش و امامزاده عباس و جاده تدارکاتی دهلران (که در دست دشمن بود) سقوط میکند. در جبهه شمال شرقی تپههای علی گرهزرد و شاوریه و توپخانه سنگین دشمن و سه راهی و ارتفاعات نادری به تصرف درمیآید. در جبهه میانی (جنوب شرق) نیز خطوط و خاکریزهای دشمن تسخیر میشود و توان رزمی دشمن تا سی درصد منهدم شده و اهداف دیگری هم محاصره میشوند. در جبهه جنوب نیز خطوط مقدم دشمن تسخیر و پس از وارد کردن شرباتی به ماشین جنگی دشمن، تا دامنه ارتفاعات رقابیه فتح میشود. در این مرحله مجموعاً 650 کیلومتر مربع از خاک میهم اسلامی آزاد و بیش از 6000 نفر اسیر و 10000 نفر کشته و زخمی میشوند و چندین تیپ و گردان زرهی و مکانیزة دشمن نیز منهدم میشود و توپخانة آنها سالم به غنیمت رزمندگان اسلام درمیآید. عملیّات فتحالمبین- مرحله دوم پس از پیروزی خیرهکننده مرحله اول عملیّات و قرار گرفتن نیروهای اسلام در حالت تهاجمی، فرماتندهان سپاه و ارتش تصمیم میگیرند مرحله دوم عملیّات را با سرعت تمام آغاز کنند تا دشمن منهزم نتواند به بازسازی یگانهای خود بپردازد. با گرم شدن تنور عملیّات و پیروزیهای درخشان، نیروهای داوطلب مردمی، گروه گروه برای شرکت در عملیّات به منطقه جنگی اعزام میشوند. کثرت نیرو یکی از عوامل سرعت بخشیدن به مرحله دوم عملیّات میشود. مرحله دوم عملیّات در کمتر از 24 ساعت، شروع میشود و رزمندگان بار دیگر به مواضع دشمن متجاوز یورش میبرند. این در حالی است که رادیو بغداد مثل همیشه عملیّات ایران را شکست خورده اعلام کرده و پس از آن تهدید میکند که در صورت ادامه حمله از اسلحههای گوناگون و جدید خود بهره خواهد گرفت. در تاریخ 4/1/61 در ساعت یک بامداد و با رمز مبارک «یا زهرا (س)» نیروهای اسلام هجومهای ویرانگر خود را آغاز میکنندو دشمن که توان مقابله را در خود نمیبیند، تیپهای جدید را از دیگر مناطق به محل درگیری اعزام میکند. رزمندگان اسلام از سه محور (تنگه رقابیه، ارتفاعات میشداغ و تنگه دلیجان) بر دشمن هجوم میبرند. در فاصله دو عملیّات دشمن بخشی از نیروهای زرهی خود را از منطقه جنوب به طرف شمال اعزام میکند و موفق میشود امامزاده عباس و دشت عباس را تصرف کند. رزمندگان اسلامک حدود 8 کیلومتر در خاک دشمن پیشروی میکنند، ولی از دشمن اثری نمیبینند. پس از مدتی اولین میدان مین دشمن به عمق 300 متر دیده میشود و بلافاصله آتش تیربار و دوشکا به شمت رزمندگان شلیک میگردد. نبردی سخت در میگیرد و سرانجام در نزدیکی صبح دشمن با تحمل شکستی سخت، اقدام به عقبنشینی میکند. در جریان مرحله دوم درگیری، لشکر یک مکانیزة عراق ضربات سختی را متحمل میشود. با روشن شدن هوا، نیروی هوایی دشمن وارد عمل میشود که با پدافند قوی آتشباری ایران، تعدادی هواپیما ساقط میشوند و بقیه با بمبارانهای بیهدف، آسمان منطقه را ترک کرده و از معرکه میگریزند. دشمن پس از عقبنشینی موقت، بار دیگر در منطقه و ارتفاعات حساس رقابیه اقدام به پاتک سنگین میکند و با تمام قوا تلاش میکند منطقه را در کنترل بگیرد، که با مقاومت کمنظیر قوای اسلام مواجه میشود. در این نبرد شدید تعدادی از تانکهای دشمن مورد هدف قرار گرفته و در آتش میسوزند و تعداد زیادی از فریبخوردگان ارتش عراق کشته میشوند و تعدادی هم به اسارت رزمندگان اسلام در میآیند. بدین ترتیب بار دیگر دشت عباس و رقابیه از چنگ دشمن خارج میشود. آرایش دشمن به هم میخورد. نیروهای عراقی به صورت سرگردان در منطقه پراکنده میشوند و بناچار به جای اول فراخوانده میشوند. در نتیجه، توان رزمی آنان لحظه به لحظه با تهاجم نیروهای ایران از زمین و هوا، تحلیل رفته و نیروها گروه گروه خود را تسلیم میکنند. در پایان مرحله دوم عملیّات 65 درصد اهداف از پیش تعیین شده حاصل میشود. عملیّات فتحالمبین- مرحله سوم دو روز پس از پایان مرحله دوم و با اعزامهای گسترده نیروهای داوطلب مردمی و هوشیاری و برنامهریزی موفق فرماندهان سپاه و ارتش، سومین مرحله از عملیّات فتحالمبین در تاریخ 7/1/61 (در نیمه شب) آغاز میشود. دشمن در محور عملیّاتی شوش به دلیل تک گستردهاش، بهتر از دیگر محورها عمل میکند، زیرا در مقابل شوش، رادار و سایت 4 و 5 که نقش مهمی در رهگیری و کنترل منطقه ایفا میکند، وجود دارد و ارتش عراق با تمام توان سعی میکند آن را نگه دارد. صدام ادعا میکند که اگر ایرانیها بتوانند سایت 4 و 5 را بگیرند، کلید بصره را به آنها خواهد داد. برای آزادسازی این اهداف استراتژیک، محور نصر که در شمال شرق منطقه عملیّاتی عمل میکرد، مأموریت مییابد دشمن را دور زده و در پشت سر آنها اقدام به عملیّات کند و محور مقابل دشمن (جبهة فجر) نیز مأمور میشود که با تمام قوا دشمن را از سمت مقابل مشغول کند. اولین درگیری بین رزمندگان اسلام و محافظین سایت 5 در ساعت 20/3 آغاز میشود. رزمندگان دیسگر محورها که از تأخیر بسیار زیاد و درگیری نگران شده بودند، با رمز مبارک «یا زهرا (س)» حملة سهمگین خود را شروع میکنند. نیروهای اسلام با استفاده از توپخانه دشمن که تصرف کرده بودند و سایر آتشبارها، جهنمی از آتش برای دشمن فراهم میکنند. در ساعت چهار بامداد، سایت 5 و در ساعت شش رادار به تصرف درمیآید و پیشروی به سوی سایت 4 ادامه مییابد. با هجوم بیامان، سایت 4 نیز در ساعت هفت صبح از چنگ متجاوزان عراقی آزاد میشوند. در این لحظات، هر چهار محور فشار خود را افزایش میدهند و نیروهای وحشتزدة عراقی در عملیّات گازانبری نیروهای اسلام گرفتار میآیند. با انهدام گسترده نیروهای زرهی دشمن، دود سیاه رنگ حاصل از سوختن ادوات زرهی و مهمات دشمن، منطقه فتحالمبین را فرا میگیرد، به طوری که دیدهبانی مشکل میشود. با حضور نیروهای پیاده ایران در پس مانده نیروهای سرگردان دشمن، فرار و تسلیم به اوج خود میرسد. هوانیروز در این نبرد بیامان با شکار تانکها و دیگر ادوات زرهی دشمن، کاری میکند فراموشنشدنی با آتش گرفتن تانکها و انبار مهمات، دشمن رو به هزیمت میگذارد و در دشت وسیع منطقه پراکنده میشود. با الحاق کامل قوای ایران در نزدیک مرز بینالمللی، راه هرگونه فرار بر نیروهای عراقی بسته میشود و بدین ترتیب نیروهای آنان دستهدسته اسیر شده و غنائم به دست رزمندگان اسلام میافتد. تنگه رقابیه و عین خوش مملو از اجساد دشمن میشود. در آخرین مرحله، پس از رسیدن به این دو تنگه، اهداف عملیّات به طور صددرصد حاصل و فتح میشود و مهمترین مواضع پدافندی، در اختیار ایران قرار میگیرد. در این شرایط که شکست نیروهای عراقی بسیار آشکار بود، رادیو بغداد با شور و هیجان اعلام میکند که نیروهای شجاع عراق همچنان در حال پیشروی به سوی دزفول و شوش هستند و قوای ایران راه فرار را در پیش گرفتهاند. با این پیروزی سپاه اسلام، شادی زایدالوصفی مردم و رزمندگان اسلام را در بر میگیرد و مردم در تمام کشور با چراغانی و پخش نقل و شیرینی، پیروزی فتحالمبین را همراه ایام نوروز جشن میگیرند. نتایج عملیّات مناطق آزاد شده: جاده دهلران، دشت عباس، عین خوش و مناطق دشت چنانه و زمینهای سرخه. مناطق شمال غربی خوزستان به اسامی ابوصلبی خات، علی گره زرد، عین خوش، تینه، برتازه، رقابیه، میش داغ، ارتفاعات 350 شاوریه، بلما، تپه چشمه و جوقینه، ارتفاع 202 و کمرسرخ. خارج کردن شهرهای دزفول، شوش، اندیمشک، پایگاه چهارم هوایی، جاده سراسری اندیمشک- اهواز و صدها روستا از زیر آتش دشمن. دستیابی به چاههای نفت ابوغریب در ارتفاعات تینه. تصرف و تأمین 5 پاسگاه مرزی. تجهیزات منهدم شده دشمن: 18 فروند هواپیما. 3 فروند هلیکوپتر. 361 دستگاه تانک و نفربر. صدها دستگاه خودرو نظامی و مقدار قابل توجهی از انواع سلام سبک و سینگین. یگانهای منهدم شده دشمن: لشکر 10 زرهی متشکل از تیپ 42 زرهی، تیپ 24 مکانیزه، تیپ 17 زرهی و گردان 6 از تیپ 5، لشکر مکانیزه شامل تیپ 1 مکانیزه، تیپ 27 مکانیزه، گردانهای تانک اندلس، قرطبه، اشبیله و گردان 8 مکانیزه، تیپ 34 و 51 زرهی، تیپ 422، 96 و 93 پیاده، تیپ 10 نیروهای ویژه و تیپ 421 پیاده. غنایم: 150 دستگاه تانک. 170 دستگاه نفربر. 500 دستگاه خودرو. 165 قبضه توپ 182، 130 و 152 میلیمتری. مقدار زیادی سلاح سبک و نیمه سنگین. یک عدد کامل موشک سام 6 به همراه 3 فروند موشک. مقدار قابل توجهی از انواع مهمات ... تعداد کشته و زخمی دشمن: 25000 نفر. تعداد اسرا: 15000 نفر. |
گفت وگو با امیر براتى از فرماندهان دوران جنگ وقتى از پله هاى تحریریه بالا آمد، گذر زمان نه بر قامت ایستاده اش که بر سفیدى موهایش دیده مى شد. از سالهاى جنگ، سالهایى که بوى خاک و خون مى داد تنها نگاههاى تیزبینش باقى مانده بود و یک دنیا خاطره، خاطراتى که با تمام جزئیاتش در مقابل چشمانش نقش مى بست و جان مى گرفت. رازهایى که در آن تجربه ها و خاطرات وجود داشت برق خاصى را در چشمانش مى نشاند. سرتیپ۲ حسن براتى در همان فرصت کوتاه گفت وگو چقدر خوب توانست دوباره به سالهاى جنگ برگردد و رازهاى ناگفته آن را بازگو کند. سالهایى که غم غربتش بعد از گذشت سالها هنوز احساس مى شد. امیر براتى یک مجموعه کامل از زخم هاى جنگ است. «در طول ۸سال جنگ ۵بار مجروح شده و ۱۱ماه در بیمارستانهاى مختلف بسترى بوده است.» از سقوط هلى کوپتر گرفته تا تیر وترکش جان سالم به در برده و تازگى ها آخرین زخم جنگ را بر روى قلبش حس مى کند. تنها یادگاریش از زندگى دخترش بود که جنگ، سرنوشت او را رقم زد و خاک او را با تمام رؤیاهاى جوانى اش بلعید. آمده بود تا ناگفته هاى عملیات فتح المبین را بگوید عملیاتى که انجام آن به عملیات هاى ••• |
پس از عملیات رمضان، دو منطقه رملی «فکه» و منطقه آب گرفته «هور» برای نبرد با ماشین جنگی عراق مدنظر قرار گرفت.
به همین دلیل، عملیات والفجر مقدماتی در «فکه» و «خیبر» در هور طرحریزی شده و به اجرا درآمد. طی دوره تعقیب متجاوز که از تیرماه ۶۱ آغاز شده بود، یکی از تدابیر مهم، بدست گرفتن ابتکار عمل بود و بر همین اساس فرماندهان ایرانی در تلاش برای شناسایی نقاط ضعف دشمن برآمدند.
یکی از نتایج این تلاش، شناسایی منطقه هورالهویزه و انتخاب این آبگرفتگی گسترده برای ضربه زدن به قوای دشمن بود.
به همین منظور، قرارگاه «نوح۷)») سپاه پاسداران برای انجام نخستین عملیات بزرگ آبی- خاکی ایران تشکیل شد.
عملیات «خیبر» با ۲۲۰ گردان سپاه و پاسداران در هورالهویزه و جزایر مجنون و ۶ گردان از ارتش در پاسگاه زید با سازماندهی قرارگاههای عملیاتی «نجف» و «کربلا» و پشتیبانی قرارگاه نوح(۷) در ساعت۲۱ و ۳۰ دقیقه روز ۳ اسفندماه ۱۳۶۲ و با رمز «یا رسول الله۹)») آغاز شد.
هور منطقهای همسطح با دریا است. در برخی نقاط سطح آب دو تا سه متر بالاتر از سطح دریا میباشد. این گونه مناطق در مسیر رودخانههای دائمی و فصلی به وجود میآیند. منطقه عملیاتی خیبر در شرق رودخانه «دجله» و درون «هورالعظیم» واقع شده بود و از شمال به «العزیز» و از جنوب به «القرنه»، «طلاییه» و یک محور در «پاسگاه زید» در محدودهای به گستره ۱۰۰ کیلومتر مربع میرسید.
در داخل این گستره دو جزیره «مجنون»، دکلهای فشارقوی برق، دکلهای تقویتی رادیو و تلویزیون، تأسیسات و کارخانههای کاغذسازی و چاههای نفت عراق قرار داشت. همچنین در حاشیه دجله حدود پنجاه روستا وجود داشت که در هنگام عملیات خیبر همگی خالی از سکنه غیرنظامی بود. قرار بود که نیروهای عمل کننده با عبور و پیشروی در هور، بصره را از سمت شمال تهدید کنند. البته پیش از در نظر گرفتن و رسیدن به چنین اهدافی، چند عملیات انحرافی و فریب، از جمله تحریرالقدس در بلندیهای شرقی سد دربندیخان عراق، والفجر ۵ در منطقه کوهستانی چنگوله و والفجر ۶ در منطقه چزابه به اجرا درآمده بود.
سازماندهی رزمی نیروهای عمل کننده ایران در این عملیات شکل تازهای بهخود گرفت، به این ترتیب که نیروی زمینی ارتش با یگانهای تحت امر خود و با استعداد دو لشکر پیاده، ۲ لشکر زرهی و یک تیپ هوابرد از محور «زید» و نیروهای سپاهپاسداران با دو لشکر پیاده و یک تیپ زرهی در همین محور و ۹ لشکر، ۶ تیپ پیاده و ۳ تیپ زرهی از هور و طلاییه در محور اصلی وارد عمل شدند.
علاوه بر این، سپاه در این محور عملیات فریب خود را با ۵ تیپ و یک لشکر به انجام رساند. در مرحله نخست، عملیات به طور همزمان از سراسر محورها آغاز شد و پیشروی با سرعت عمل و غافلگیری دشمن همراه بود. هر چند در محور زید پیشروی چندانی میسر نشد، اما در محور هور که خود به چهار محور فرعی العزیز، القرنه، جزایر مجنون و طلاییه تقسیم میشد، بیشتر اهداف حاصل شد.
این پیشروی آن چنان قوی بود که در روز چهارم گروهی از رزمندگان به شهر القرنه پا گذاشتند و مردم شیعهنشین با قربانی کردن گوسفند به پیشواز آنان آمدند. در محور شمالی عملیات (العزیز) رزمندگان توانستند خود را به رودخانه دجله رسانده و تردد خودروهای راه بصره- بغداد را قطع کنند. دو جزیره مجنون نیز به راحتی دور خورده و به دست قوای ایرانی افتاد.
از نکات ویژه و برجسته این عملیات پرواز چرخبالهای ایرانی برفراز دو جزیره مجنون بود. در مرحله دوم محور جزایر مجنون و طلاییه به منظور الحاق و پیشروی به سمت «نشوه» در نظر گرفته شد، اما بنا به عللی پیشروی صورت نگرفت و دشمن به طور گستردهای به استفاده از انواع بمبهای شیمیایی پرداخت. با توجه با این که در این عملیات آبی- خاکی کوتاهترین فاصله از خط مقدم خودی تا خشکی ۱۳ کیلومتر بود، امکان پشتیبانی زمینی و بهرهگیری از یگان تازه تاسیس شده نیروی دریایی سپاه وجود نداشته و تلاش هوانیروز هم پاسخگوی نیازمندیهای نیروهای خط شکن و پدافندی نبود و با وجود استفاده عراق از مواد شیمیایی و پاتکهای فراوان، تنها دو جزیره مجنون حفظ و تثبیت شدند، ضمن آنکه «محمد ابراهیم همت» فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله(9) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جریان دفع پاتک دشمن به جزایر مجنون به شهادت رسید.
در مرحله سوم عملیات که بیشتر به منظور دفع فشارهای دشمن به جزایر مجنون جنوبی به اجرا درآمد، طی ۷۲ ساعت پاتک، نیروهای عراق نزدیک به یک میلیون گلوله توپ و خمپاره شلیک کردند که نشان از حساسیت و تمرکز قوای دشمن بر این مناطق بود. در نتیجه سه مرحله عملیات خیبر بیش از ۲۳ یگان دشمن از ۲۰ تا ۱۰۰ درصد متلاشی گردیده و تعداد ۱۶۱۴۰ تن از نیروهای دشمنکشته، زخمی و اسیر شدند که در میان اسرا علاوه بر افسران، درجه داران و سربازان جیشالشعبی عراق، تعدادی غیرنظامی از کشورهای مصر، سودان، مراکش و سومالی نیز وجود داشتند.
افزون بر این، ۳۳۰ دستگاه تانک و نفربر، ۶ فروند هواپیما، ۹ فروند چرخبال و ۲۰۰ دستگاه خودرو و شمار زیادی از انواع سلاحهای سبک و سنگین دشمن منهدم گردید. در مجموع این عملیات در منطقهای به وسعت ۱۱۸۰ کیلومتر انجام شد که جزایر مجنون به مساحت ۱۶۰ کیلومتر مربع همراه با ۵۰ حلقه چاه نفت و چندین روستا از جمله مناطق آزادشده در این عملیات میباشند.
در میان غنایم به دست آمده از دشمن علاوه بر دستیابی به چاههای نفت منطقه با ذخیره میلیونها بشکه نفت، ۴۲ تانک ونفربر زرهی، ۲۵۰ خودرو، ۱۹ عراده توپ صحرایی (دوربرد)، ۳۰ عراده توپ ضدهوایی و ۱۲۰ دستگاه مهندسی به چشم میخورد.
در ابتکار شناسایی و برنامه ریزی برای این عملیات میتوان از شهید حسن باقری قبل از شهادت در شناسایی هور و ادامه آن توسط علی هاشمی نام برد. در این عملیات حمید باکری و تقی یاغچیان به شهادت رسیدند.
نام عملیات: خیبر
زمان اجرا: سوم اسفندماه ۱۳۶۲
تلفات دشمن : ۱۶۱۴۰ کشته زخمی
رمز عملیات: یا رسول الله ۹
مکان اجرا: هورالهویزه - جبهه جنوبی جنگ
ارگانهای عملکننده: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جزایر مجنون و هورالهویزه و ارتش جمهوری اسلامی در پاسگاه زید.
اهداف عملیات: ادامه تاکتیک تعقیب متجاوز، ضربه زدن به ماشین جنگی دشمن و به کارگیری ابتکار عمل و تهدید جاده بغداد - بصره و تصرف و تأمین جزایر مجنون و بخشی از هورالهویزه