دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 232808
تعداد نوشته ها : 59
تعداد نظرات : 3
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
 1.    تفکر مثبت داشته باشید. هر چه خوشبین تر باشید اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت. 2.    در زندگی هر چه اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید بیشتر افراد و موقعیت هایی را که می توانند به شما کمک کنند تا به هدفهایتان برسید به سوی خود جذب خواهید کرد. 3.    برای ایجاد اعتماد به نفسِ بیشتر، مدام با خودتان تکرار کنید: " خوشبختم ، سالمم و حال خوشی دارم." 4.    تمرکز کامل برروی هدف اصلی ، در شما احساس قدرت ، اراده و استقلال ایجاد می کند. 5.    تکلیفتان را با خودتان روشن کنید. این که دقیقاً بدانید چه می خواهید اعتماد به نفس شما را بی اندازه افزایش می دهد. 6.    تردیدها را کنار بگذارید. خود را کاملاً متعهد سازید که زندگی ای را آغاز کنید که برای آن ساخته شده اید. 7.    این که اعتقاداتتان چقدر عمیق است و تا چه حد به تعهدات خود پایبند هستید قدرت شخصیت شما را نشان می دهد. 8.    احساس اعتماد به نفس و داشتن اقتدار فردی ناشی از رویارویی با مشکلات و غلبه بر آنهاست. 9.    زیر بنای اعتماد به نفس در هر زمینه ای تهیه مقدمات و آمادگی است. 10. در هر زمینه ای هر چه بیشتر یاد بگیرید و دانش خود را بالا ببرید اعتماد به نفستان نیز بیشتر می شود. 11. تمرین و تکرار زیاد در هر زمینه ای برگ برنده را به دست شما می دهد.  12.       شما می توانید به گونه ای باشید، چیزهایی داشته باشید و از عهده کارهایی برآیید که هرگز خواب آن را هم ندیده اید. این توانایی درست در همین لحظه در درون شما وجود دارد. 13.       ویژگی مشترک و منحصر به فرد زنان و مردانی که کارهای بزرگ انجام می دهند داشتن این احساس است که انجام کاری بزرگ جزئی از سرنوشتشان است. 14.       برتری حاصل از تسلط کامل در کار، زیربنای اعتماد به نفس و عزت نفس پایدار است.

15.       آنچه توانایی های بالقوه شما را در جهان خارج محدود می کند دو چیز است: باورهای شما و این که تا چه حد به توانایی خود در انجام کارها اطمینان دارید.

دسته ها : عمومی - روانشناسی
سه شنبه بیست و پنجم 4 1387
جویدن ناخن امری شایع و متداول نزد کودکان و نوجوانان است که عمدتا ریشه در مسائل روانی دارد. اصلی‌ترین علتی که باعث می‌‌شود کودکان ناخن‌هایشان را بجوند، استرس و نگرانی و کم‌توجهی از سوی والدین است.البته تقلید، وراثت و کوتاه و آراسته نبودن ناخن‌ها نیز از جمله عادت‌های بروز آن به شمار می‌‌رود. ناخن جویدن اگر درمان شود، به صورت عادتی ناپسند درمی‌آید که تا سنین بزرگسالی همراه فرد بوده و علاوه بر آن منجر به بروز برخی عفونت‌ها و بیماری‌ها می‌‌شود.ناخن‌ها علاوه بر زیبایی انگشتان، به منزله یک وسیله مکانیکی نیز اعمال زیادی را در بدن انجام می‌‌دهند. مهمترین وظیفه ناخن‌ها پوشاندن بافت نرم انگشتان است که گرفتن اشیای ریز و کار کردن با آنها را برای ما ممکن می‌‌کند. بزاق دهان اثر مخربی بر ناخن و بافت‌های اطراف آن دارد و رطوبت ناشی از آن مکان مناسبی را برای رشد باکتری‌ها و قارچ‌ها فراهم می‌‌کند. به علاوه هنگام جویدن ناخن تعداد زیادی میکروب که معمولا زیر ناخن‌ها جمع می‌‌شوند، بلعیده شده و این امر سبب آلودگی انگلی می‌‌شود.
بسیاری از والدین زمانی که می‌‌بینند فرزندشان در حال جویدن ناخن‌هایش است، ناراحت،‌ آزرده و خشمگین می‌‌شوند و مدام به او تذکر می‌‌دهند که «ما نگران سلامتی و بهداشت تو هستیم و نمی‌‌خواهیم در آینده انگشتانی زشت داشته باشی.»
بیشتر والدین بر این باورند کودکانی که ناخن می‌‌جوند، دچار فشار عصبی و اضطراب شده‌اند و سعی دارند با این عمل خود تشویق و دلهره خود را کاهش دهند. آنها همچنین نگران این موضوع هستند که این رفتار در کودکان‌شان به صورت عادتی درآید که در آینده به سختی بتوانند آن را ترک کنند.
برای ترک این عادت در کودک از دادن وعده‌های بزرگ که قادر به انجام آن نیستند خودداری کنید و در اصطلاح کودک‌تان را گول نزنید. گفتن جملاتی مثل «اگر یک بار دیگر این کار را بکنی، دوستت ندارم» نه تنها کارساز نیست بلکه باعث افزایش اضطراب و تشویش کودک نیز می‌‌شود.
مالیدن مواد تلخ به انگشتان یا پاشیدن فلفل به آنها ممکن است به طور موقتی جلوی این رفتار را بگیرد ولی به علت از بین نرفتن ریشه روانی این عمل، کودک در فاصله اندکی دوباره به جویدن ناخن روی می‌‌آورد.
در کودک به خاطر جویدن ناخن‌ها ایجاد ترس نکنید زیرا این عمل در کودک اضطراب و احساس گناه به وجود می‌‌آورد و باعث تشدید جویدن ناخن می‌‌شود.
به طور کلی سرزنش، تحقیر، تهدید و تنبیه کودک نه تنها هیچ اثر درمانی نخواهد داشت، بلکه این عادت را تشدید کرده و باعث اختلالات دیگری نیز می‌‌شود.
دسته ها : عمومی - روانشناسی
سه شنبه بیست و پنجم 4 1387
شخصیت انسان ها را می توان با معیارهای گوناگونی به دسته های مختلف تقسیم بندی کرد. در اینجا شخصیت انسان ها نخست با نحوه ارتباطشان با دیگران به دو دسته درونگرا و برونگرا تقسیم بندی شده است.  متوجه باشید که هر دوی این دو نوع شخصیت کاملا طبیعی و نرمال می باشد. برونگرایان به سوی جهان عینی متمایل بوده و درونگرایان به سوی جهان ذهنی و غیر عینی.  شما با آگاهی یافتن از خصوصیات شخصیتی هر دو گروه قادر خواهید بود با شناسایی آنها رابطه ی بهتری با آنها برقرار سازید:  ویژگی های شخصیتی برونگراها1 ) علاقه مند به وقایع پیرامون خود.  2 ) رو راست و معمولا پرحرف.  3 ) عقیده ی خود را با عقاید دیگران مقایسه می کند.  4 ) اهل عمل و پیشقدمی در کارها.  5 ) به سهولت دوستان جدیدی یافته و یا با یک گروه خود را وفق می دهد.  6 ) افکار خود را بیان می کند.  7 ) علاقه مند به افراد جدید.  8 ) بزرگترین وحشت وی آن است که نکند پس از یک فاجعه هولناک آخرین بازمانده بشر روی زمین باشد (ترس از قطع ارتباط با دنیای خارج و مردم.) تنهایی برای وی بسیار آزار دهنده می باشد. 9 ) از تعامل و ارتباط برقرار کردن با دیگران انرژی می گیرند. 10 ) خوش مشرب بوده اما زیاد احساساتی نیستند.  11 ) ریسک پذیرند، سریع تصمیم می گیرند، اجتماعی هستند، درک آنها آسان است، شخصیت آنها در خلوت و حضور دیگران یکسان است و معاشرتی هستند.  12 ) پس از آنکه حرف خود را زدند به گفته ی خود می اندیشند. علاقه مند به کار گروهی هستند. نقل هر مجلس می باشند. موسیقی با صدای بلند و فعالیت های هیجان انگیز را بیشتر دوست دارند. 13 ) رنگ های روشن را بیشتر دوست دارند. بیشتر از اعمال دیگران خشمگین می گردند تا اعمال خودشان. اطلاعات شخصی خود را به سادگی با دیگران قسمت می کنند. رویکرد سریع الوصول را بیشتر ترجیح می دهند. تنها از روی تجارب زندگی خود درس می گیرند و نه عبرت گرفتن از دیگران. 14 ) 57 الی 60 درصد از جمعیت زمین را تشکیل می دهند. البته خصوصیات فوق هیچ ارتباطی با اعتمادبه نفس داشتن فرد برونگرا ندارد، یک برونگرا ممکن است اعتمادبه نفس پایینی داشته باشد.   ویژگی های شخصیتی درونگرا  1 ) علاقه مند به احساسات و افکار خودشان. نیاز به داشتن قلمرو شخصی. کم حرف، ساکت و متفکر.  2 ) دوستان زیادی ندارد. در ارتباط برقرار کردن با افراد جدید مشکل دارد. علاقه مند به سکوت و تمرکز. از دید و بازدید های غیر منتظره و ناگهانی بیزار است.  3 ) کارایی وی در تنهایی بیشتر است. بزرگترین وحشت وی آن است که در یک جمع شلوغ قرار گیرد. ترس از آنکه فردیت خود را از دست بدهد. از فعالیت های انفرادی انرژی می گیرد.  65 درصد  نوابغ را درونگرایان تشکیل می دهند.  4 ) در بین انبوه مردم بودن آنها را خسته می کند. معمولا کمرو هستند. درکشان مشکل است. اهل ایده و عقاید نو می باشند. 5 ) شخصیتی متمایز در خلوت خود و در حضور دیگران دارند. مشتاق و احساساتی می باشند. معمولا احساساتشان را بیان نمی کنند. در جمع ناآشنا ساکت اما در جمع دوستان خود راحت می باشند. تمرکزشان قوی است. برای تصمیم گیری به زمان نیاز دارند. پیش از حرف زدن می اندیشند.  6 ) از در میان گذاشتن اطلاعات شخصی خود با دیگران ممانعت می کند. مایل به رویکرد آهسته اما دقیق می باشد. با مشاهده درس می آموزد (عبرت از دیگران) و پس از آموختن روش زندگی، زندگی خود را آغاز می کند.  7 ) 25 الی 40 درصد از جمعیت را تشکیل می دهند.  این خصوصیات هیچ ارتباطی با کمرویی درونگرایان ندارد، ممکن است آنها خیلی هم با اعتمادبه نفس باشند. . از قوانین بیزار و خواهان آزادی است.
دسته ها : روانشناسی
سه شنبه بیست و پنجم 4 1387
ورزش همواره برای سلامتی مفید است، و افرادی که دچار افسردگی هستند چنانچه علاوه بر توصیه های دارویی پزشک تحرک بدنی خود را افزایش دهند به مراتب سریع تر بهبود می یابند. پزشکان ایتالیایی با تحقیق بر روی افراد 40 تا 60 ساله که اکثرا" زن بوده اند دریافتند که علائم بیماری افسردگی در آن دسته از زنانی که طی یک دوره 8 ماهه تمرینات ورزشی کنترل شده‌ای را آغاز کردند به میزان قابل توجهی بهبود پیدا کرد. در حالی که افرادی که ورزش نمی‌کردند با وجود مصرف دارو روند درمانی کندتری داشتند. در عین حال با توجه به اینکه فعالیتهای خارج از منزل زنان عموما" کمتر از مردان است این سکون و بی حرکتی زمینه را برای مرور افکار ناخوشایند و ابتلا به افسردگی مهیا می کند و ورزش می تواند بسیار موثر باشد. بنابر همین گزارش احتمال ابتلا به بیماری افسردگی در افرادی که تحرک بدنی دارند و به لحاظ فیزیکی فعال هستند نسبت به اشخاصی که یکجا می نشینند به مراتب کمتر است. این مطالعات نشان می‌دهد که ورزش کردن حتی می‌تواند به افراد افسرده‌ای که مدتهای طولانی دارو مصرف می کرده اند و نسبت به دارو مقاوم شده‌اند، کمک کند. این محققان خاطرنشان می‌کنند که ورزش می‌تواند یک روش درمانی اضافی و موثر برای بهبود افسردگی در بلند مدت باشد به ویژه زمانی که افراد به طور گروهی ورزش می کنند، از نشاط بیشتری برخوردار خواهند شد.
دسته ها : روانشناسی
سه شنبه بیست و پنجم 4 1387
استرس حالتی است که شما در واکنش به فشار دنیاى بیرون (مدرسه، محیط کار،خانواده، دوستان و ...) یا دنیای درون ( تمایل به موفقیت، میل به پذیرفته شدن و ...) احساس مى‌کنید. استرس واکنش طبیعى افراد در هر سنى است. استرس از غریزه فرد در محافظت از خویش در برابر فشار عاطفى یا جسمى و  مقابله با خطر نشات مى‌گیرد. در واقع اندکى استرس لازم است. بیشتر ما بدون احساس رقابت نمى‌توانیم در ورزش، موسیقى، کار و مدرسه موفق شده به کمال برسیم. بدون استرس بیشتر ما پروژه‌ها یا کار‌هاى خود را به موقع به پایان نخواهیم رسانید.استرس کودکانمشکلات در مدرسه،خانه، یا ناکامی‌ها در روابط با دوستان، همگی می‌توانند به بروز استرس در کودکان منجر شوندکودکان همانند بزرگسالان نیاز به آموختن تخلیه سالم استرس  و چگونگی پرداختن با عواطف‌شان دارند.هنگامی که کودک‌تان تحت استرس قرار می‌گیرد این توصیه‌ها را به کار ببندید:
  • او را وادارید که با افرادی که به آنها اعتماد دارد صحبت کند - این فرد غیر از شما، ممکن است یک معلم، یک مشاور یا یکی از بستگان باشد.
  • به او کمک کنید تا استرس‌اش را با انجام کارهایی مانند دوچرخه‌سواری، پیاده‌روی، گوش‌دادن به موسیقی یا نوشتن یادداشت‌های روزانه تسکین بدهد.
  • نگذارید او به تنهایی بار استرس‌اش را به دوش بکشد.
  • هنگامی که او آرام است، با او به صحبت بپردازید تا راه‌حلی را برای مشکلی پیدا  شود که باعث استرس او شده است.
  • سعی کنید که احساسات او را مثبت نگه دارید- مشکلات معدودی که نتوان آنها را حل کرد، و استرس تنها واکنشی موقتی است.
استرس جزء  زندگی استرخدادهای زیادى در زندگى روى مى‌دهد، پس احساس شکست و یاس امری اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. چیزهایى هستند که شما نمى‌توانید کنترل کنید و  ناامیدکننده‌ترین بخش قضیه هم همین است. ممکن است والدین شما دائم در حال مشاجره باشند و یا زندگى اجتماعى شما نابسامان و آشفته باشد. همچنین ممکن است  زمانى که خود را تحت فشار قرار مى‌دهید- مانند فشار جهت گرفتن نمرات خوب یا ارتقا در کار _ احساس بدى پیدا کنید. یک واکنش عمومى به استرس انتقاد از خویش است. حتى ممکن است آنقدر احساس ناراحتى بکنید که هیچ چیز دلخوش‌کننده‌اى در زندگى نیابید و زندگى کاملاً بى رحم و خشن به نظر بیاید. زمانى که در چنین وضعی قرار گرفته‌اید، ممکن است به سادگی فکر کنید که قادر به تغییر چیزى نیستید. اما چنین نیست و هنوز مى‌توانید خیلى چیز‌ها را عوض دهید.نشانه هاى وجود استرس:•  احساس افسردگى، بدخلقى، گناه، خستگى.
•  سردرد، دل درد، اختلال خواب.
•  خندیدن و گریه کردن بى دلیل.
•  سرزنش کردن دیگران به خاطر چیزهاى ناخوشایندى که برایتان اتفاق مى‌افتد.
•  فقط جنبه منفى چیز ها را دیدن.
•  احساس اینکه چیز هایى که قبلاً براى شما جالب و سرگرم کننده بوده‌اند، دیگر جذابیت خود را از دست داده‌اند و بیشتر بارى هستند که بر شما تحمیل مى‌شوند.
•  انزجار از آدم ها یا مسئولیت هایتان.شیوه‌های مفید در مبارزه با استرس: • خوردن غذای متعادل به صورت منظم.
•  کم کردن مصرف چای و قهوه و نوشیدنی‌های کافئین‌دار.
•  خواب کافى.
•  تمرینات منظم ورزشى.
چگونه مى توانیم با استرس کنار بیاییم؟گرچه شما همیشه نمى‌توانید چیزهاى تنش‌زا را کنترل کنید، اما مى توانید واکنش خود را در برابر آنها تحت کنترل درآورید. احساس شما درباره چیزها نتیجه طرز تفکر شما درباره آنهاست.اگر بتوانید شیوه تفکر خود را تغییر دهید، خواهید توانست احساس خویش را نیز تغییر دهید.
براى کنار آمدن با استرس، این موارد را مد نظر قرار دهید: ۱ _ فهرستى از چیزهاى تنش زا را تهیه کنید.دوستان، خانواده، مدرسه و سایر فعالیت‌ها را در نظر بگیرید. بپذیرید که نمى‌توانید هر چیزى را که در فهرست‌تان آورده‌اید کنترل کنید.۲ _ مواردى را که مى توانید تحت کنترل در آورید.براى مثال، اگر زیادى کار مى‌کنید و فرصتى براى مطالعه ندارید با رئیس‌تان درباره کاهش ساعات کار صحبت کنید.۳ _ به خودتان استراحت بدهید.به خاطر داشته باشید که همیشه نمى‌توانید همه را از خودتان راضى نگاه دارید و خطا کردن امرى جایز است.۴ _ خودتان را به انجام چیزهایى که نمى‌توانید یا نمى‌خواهید انجام دهید، مجبور نکنید.اگر سرتان زیادى شلوغ است، در مورد کمک به خواهرتان برای چیدن اسباب‌های خانه‌اش قول ندهید. اگر خسته هستید و حال بیرون رفتن ندارید به دوست‌تان بگویید که براى شب دیگرى قرار خواهید گذاشت.۵ _ کسى را براى صحبت کردن پیدا کنید.صحبت با دوستان و خانواده کمک‌کننده خواهد بود، چرا که امکان بیان احساسات‌تان را به شما مى‌دهد. اما ممکن است مشکلات خانوادگى یا اجتماعى شما دشوارتر از آن باشند که بتوان در موردشان بحث کرد. اگر احساس مى کنید که نمى توانید با خانواده و یا دوستان راحت درباره مشکلتان صحبت کنید.با یک نفر خارج از این مجموعه صحبت کنید.این فرد  مىتواند روحانى، مشاور مدرسه یا پزشک خانواده باشد. راه‌های نادرست مقابله با استرس:راه هاى سالم و ناسالم در کنار آمدن با استرس وجود دارند. فرار از مشکلات با مصرف مواد مخدر بسیار خطرناک است. این راه‌ها مى توانند بسیار وسوسه‌انگیز باشند و بوسیله دوستانتان به شما تعارف شوند. ممکن است داروهای روانگردان غیر مجاز  پاسخ‌هاى آسانى به نظر برسند، اما چنین نیست. مصرف این مواد مشکلات جدیدى را به مشکل شما اضافه مى‌کند، مانند اعتیاد یا مشکلات خانوادگى و به مخاطره افتادن سلامتى.وقتی تحمل‌تان تمام می‌شود:این یک علامت خطر است. استرس ممکن است بزرگتر از آن باشد که بتوانید از پس آن برآببد. در این صورت ممکن است شما به فکر انجام کارهای وحشتناکى مثل صدمه زدن به خودتان یا خودکشى بیفتید.زمانى که احساس یاس مى‌کنید و تسلیم می‌شوید، بدان معناست که کارها هرگز بهتر نخواهد شد. بلافاصله با یک نفر صحبت کنید. صحبت کردن درباره احساسات‌تان اولین قدم در این راه است که بیاموزید چگونه با وضعیت‌تان کنار بیایید تا احساس بهترى پیدا کنید.از استرس رها شویدمدیتیشن به اشکال بسیاری انجام می‌شود و روش خوبی برای تخفیف استرس است.آکادمی پزشکان خانواده آمریکا برای انجام تنفس عمیق که به بدن شما کمک می‌کند، مقدار زیادی اکسیژن دریافت کند، این روش را توصیه کرده‌است:
  • روی یک سطح صاف به پشت دراز بکشید.
  • یک دست را روی شکم بالای ناف و دست دیگر را روی سینه بگذارید.
  • به آهستگی نفس‌های عمیق بکشید و باعث شوید که کمی شکم‌تان بالا بیاید.
  • برای یک ثانیه نفس‌تان را نگهدارید.
  • به آهستگی هوا را بیرون دهید، تا شکم‌تان به پایین بازگردد.
این کار را چند بار تکرار کنید
دسته ها : روانشناسی
سه شنبه بیست و پنجم 4 1387
X