نویسنده و کارگردان: حسن ساجدی
تهیهکننده: جواد شفق
فیلمبردار: محسن بدرلو
تدوین: سعید سیدزاده
آهنگساز: همایون عطارودی
میکس و ترکیب صدا: بهرام بهزادی
مدیر تولید: مهدی کیهانی
صدابردار: مانی هاشمیان
طراح صحنه: حسن ساجدی
طراح و مجری چهرهپردازی: محمد زکیزاده
جلوههای ویژه: عظیم محمدی
بازیگران: رضا آقاربی، شاهین جعفری، منصور سهرابپور، امیر خزرایی، مینا نوروزی، داود بیدل، محمد اسدی، سلیمان امیری، توحید ساجدی، داریوش یاری
خلاصه داستان
جنگ ایران و عراق به اوج خود رسیده و شهرهای ایران توسط دشمن موشکباران میشوند. گروهی از نیروهای ویژه سپاه پاسداران برای انهدام سکوهای موشکی نیروهای دشمن بعثی، پس از هماهنگی با یکی از کردهای مبارز عراق وارد عمل میشود.
حسن ساجدی
Hasan Sajedi
متولد 1344 اردبیل. شروع کار فیلمسازی سال 1360 در صدا و سیمای اردبیل. نویسنده و کارگردان چندین فیلم و مجموعه تلویزیونی. ساخت مجموعههای «در جستوجوی باران»، «سنگرسازان بیسنگر»، «ردپای خورشید»، «حماسه خمینی» و ... ساخت فیلمهای داستانی «آنسوی خاکریز، عصا، پرواز در بوسنی، مادر، فرمان آتش و ...» برنده جایزه بهترین کارگردانی از اولین جشنواره فیلم دفاع مقدس.
یادداشت کارگردان:
دیروز اگر «فرمان آتش» میرسید، شور و هیجان سراسر وجود من را احاطه میکرد. نه فرصت ماندن بود و نه نوشتن و نه اندیشیدن به دنیایی که پشت سر گذاشته بودیم. انگار میان زمین و آسمان سبکتر از پر قو در سیلان بودیم. میرفتیم تا وصل شویم... ولی ماندیم تا جمله سوم دست نوشته شهید باکری «ره» نصیبمان شود. و اما امروز، دلگرم بودیم به فردای آن روزهایی که پاهامان در دره مسیر امامزاده داود یخزده بود. تا فرمان آتش را فرهاد وار در صخرههای قندیلی حک کنیم. فقط خدا میداند چه بر ما گذشت با زبان رمضانی هفتهها حرکت کردیم، تا قصه واقعی دفتر خاطراتمان را روایت کنیم. یک آن صدای طفلی از زیر آوار، فرمان آتش داد: بابا جونم بزن آفرین بابا! هرچند شب بلند سیاهی گذشت و ما در حسرت شفق در پس ابرهای دلگرفته پاییزی، این چند بیت را به گوش شیرین سرودیم: من از عاشقی ارث بردهام/ از این عاشقی از ازل مردهام/ اگر مردهام چه دردی مراست/ گمانم به دنیا گره خوردهام.
کارگردان: رحیم رحیمیپور
تهیهکننده: مؤسسه امور سینمایی بنیاد جانبازان و مستضعفان
نویسنده فیلمنامه: رحیم رحیمیپور
فیلمبردار: رضا بانکی
تدوین کننده: ایرج گلافشان
موسیقی: ناصر چشمآذر
صداگذار: روبیک منصوری
طراح صحنه: مجید میرفخرایی
چهره پرداز: غلامرضا جهانمهر
مسئول جلوههای ویژه: رضا رستگار، مصطفی رستگار
بازیگران: فرامرز قریبیان، هوشنگ توکلی، عنایت بخشی، احمد قدکچیان
35 میلیمتری، رنگی، 100 دقیقه
عبدالعلی صفری، بسیجی داوطلب از بهشهر مازندران (شمال کشور) به جبهههای نبرد حق علیه باطل در جنوب کشور اعزام شده است. او یک بار که از مرخصی بازگشته و با دوستانش در حال سلام و احوالپرسی است، در یکی از بیمارستانها برای عمل پای عبدالعلی صفری شورایی تشکیل دادهاند. منتهی به علت آن که ترکش درون پای وی بزرگ است، به آن مشکوک شده و این عمل را به دلیل نزدیک بودن ترکش به شریان فمورال دشوار میدانند. با این وجود یکی از پزشکان به نام دکتر انوری داوطلب میشود که او را عمل کند، اما با تردید روبرو شده و از عمل جراحی منصرف میگردد. هیچکدام از دکترهای جراح دیگر نیز جرأت نمیکنند پای عبدالعلی را عمل کنند، سرگرد پناهی با دکتر ناصر تابش که جراحی مجرب است، تماس گرفته و او را برای عمل دعوت میکند و ...
رحیم رحیمی پور
در سال 1336 در شهر اصفهان به دنیا آمده است. از 16 سالگی به انجمنهای شعرای اصفهان رفته و به کارهای هنری، به خصوص ادبیات علاقه پیدا کرد. در سال 57 در رشته علوم آزمایشگاهی دانشکده پزشکی دانشگاه شهید بهشتی شروع به تحصیل کرد. وی در سال 59 با تعطیلی دانشگاهها تحصیل را رها کرده و با جمعی از دانشجویان انجمنهای اسلامی دانشگاهها شروع به فراگیری سینما کرد. در سال 63 اولین فیلم خود به نام «دوله تو» را ساخت، فیلمهای دیگر او عبارتند از: اتاق یک (1365)، الماس بنفش (1368) و انفجار در اتاق عمل (1370).
نویسنده و کارگردان: علی ژکان
تهیهکننده: علی ژکان
مدیر فیلمبرداری: فرزین خسروشاهی
تدوین: مهرزاد مینویی
صدابردار: بهروز معاونیان
موسیقی متن: حمیدرضا دیبازر
چهرهپرداز: محمد قومی
بازیگران: رضا کیانیان، شیلا خداداد، رضا افشار، آیدا تبیانیان و مجید عبدالعظیمی
خلاصه داستان
عیسی، رزمنده اسیری است که از اردوگاهی در عراق میگریزد. تعدادی از نظامیان بعثی تعقیبش میکنند تا آنکه با شلیک تیری زخمی میشود و در رودخانه مرزی سقوط میکند. عیسی همانگونه که قبل از اسارت به دخترش «حنا» قول داده بود که او را به مسافرت میبرد به قولش عمل میکند و خودش را خسته و زخمی به خانه میرساند. سپس با همراهی همسر و فرزندش راهی مسافرت میشوند. در بین راه با مردی به نام سلطان سلام برخورد میکنند و میانشان دوستی برقرار میشود، اما در طول راه متوجه میشوند که سلطان سلام وظیفه خاصی دارد که در پی تحقق آن است.
علی ژکان
متولد 1329 تهران. از سال 1345 به عنوان بازیگر وارد کار سینما شد و به فعالیت تئاتری نیز اشتغال داشت.
فیلمها (به عنوان کارگردان): مادیان (1363)، دخترک کنار مرداب (1368) و سایه به سایه (1374).
یادداشت کارگردان
از شروع جنگ تحمیلی، طرحها و فیلمنامههای متعددی به ارگانهای دولتی سینما به قصد ساخت آنها ارائه کردم. مردود و یا اصلاحی گرفتند. از همان ابتدا تأثیرات این جنگ طولانی بر زندگانی مردم کشورم اهمیت داشت. از صحنههای مربوط به جبههها تا مسائل مرتبط با موشکباران شهرها. اما تصمیم گیرندههای سینما و برخی از سینماگران جنگ، جبهههای خودی و غیرخودی ساختند. جنگ هولناکتر بین خودمان وجود داشت. انگار درباره جنگ گفتن تنها در مالکیت عدهای خاص قرار دارد و دیگران دشمن به حساب میآیند. جنگ که تمام شد، درگیریها و مخاصمهای پنهان و آشکار فروکش کرد و به تدریج درها گشودند. در چنین وضعی با قید احتیاط و در برابر چشمهای مراقب و مشکوک، فیلم «عیسی میآید» ساخته شد، در فقر و بیامکانی مطلق، هیچیک از تشکیلات مربوط به سینمای جنگ به کمک واقعی من نیامدند، حتی بابت یک فشنگ پول گرفتند. اصلاً از این که من هم فیلم جنگی میسازم به ریش قبای عدهای برخورد و اینکه ضد جنگ میسازد. آن زمان نمیخواستیم باور کنیم جنگ اتفاق خوبی نیست. بگذریم از اکنون که میشود درباره مصائب و بلایای خانمانسوز جنگ فیلم ساخت و حرف زد.
کارگردان: مجتبی راعی
تهیهکننده: فرجاله سلحشور، مجتبی راعی
فیلمنامه: مجتبی راعی
فیلمبردار: حسن علیمردانی، سعید درمنش
تدوین: سید مجید امامی
موسیقی متن: محمدرضا علیقلی
مدیرتولید: حسین ارکدستانی
صدابردار: اسحاق خانزادی
گریمور: محمد جهانمهر
طراح صحنه: حاج محمد سلمانی
جلوههای ویژه: محمدرضا شرفالدین، مهدی شعرای نجاتی
بازیگران: فرجاله سلحشور، خسرو ضیائی، محمد احمدی، علیرضا اسحاقی، گروهی از رزمندگان لشکر امام حسین و مجاهدین عراقی.
35 میلیمتری. رنگی. 100 دقیقه
یک تیپ از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قصد آزاد سازی پانزده دهکده در محلی به مساحت 350 کیلومتر مربع از میهن اسلامی را از اشغال دشمن دارد. دشمن از این نقشه اطلاع پیدا میکند و به همین جهت «علی» جانشین تیپ معتقد است که چنانچه حمله انجام گیرد، به علت اطلاع دشمن از آن، همه قتل عام میشوند. دشمن جهت بر هم زدن آمادگی تیپ، دست به یک ضد حمله سنگین میزند که منجر به زخمی شدن مصطفی، فرماندهی تیپ، میشود. فرماندهی زخمی از بیمارستان خارج میشود و اعلام حمله میکند. ...
مجتبی راعی
متولد سال 1336 شهر اصفهان است. تحصیلات خود را در رشته کارگردانی سینما به پایان برده و دارای سابقه فعالیت فیلمسازی مستند در جبهههای جنگ است. دو فیلم بلند سینمایی به نامهای «تابستان 58» و «انسان و اسلحه» را ساخته که جوایزی را نیز از یادواره فیلم دفاع مقدس و جشنوارهی ادبی هنری روستا به خود اختصاص دادهاند.
نویسنده فیلمنامه و کارگردان: محمدرضا بزرگنیا
نویسنده: محمدرضا بزرگنیا (براساس طرحی از جمال امید)
تهیهکننده: سیما فیلم
مدیر فیلمبرداری: حسین جعفریان
طراح صحنه و لباس: پروین صفری
طراح چهرهپردازی: مهرداد میرکیانی
صدابردار: ساسان نخعی
طراح جلوههای ویژه: نجف فتاحی
تدوین: عباس گنجوی
موسیقی: مجید انتظامی
صداگذار: پرویز آبنار
گروه بازیگران: عزتالله انتظامی، هدیه تهرانی، آتیلا پسیانی، هانیه توسلی، فردوس کاویانی، مهدی میامی، عمار دهقانی تفتی
خلاصه داستان:
با شروع جنگ تحمیلی، خانواده بزرگ عیدی محمد از هم میپاشد و خانه و املاک آنها به اشغال دشمن درمیآید. بیم، امید، مقاومت، عشقها و دلبستگیهای از دست رفته، تا نبرد نهایی و آزادسازی منطقه برای هرکدام از اعضای خانواده، سرنوشت جدیدی را به وجود میآورد.
محمد بزرگنیا
Mohammad Bozorgnia
متولد 1323 تهران، پس از فارغالتحصیلی از مدرسه عالی تلویزیون و سینما، کار در تلویزیون را آغاز کرد. طی سالها، شمار زیادی فیلم مستند ساخت و از سال 1351 سینمای حرفهای را با دستیار کارگردانی تجربه کرد. نخستین فیلم بلندش را در سالهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی با نام 1936 (1359) ساخت که به نمایش عمومی درنیامد. نخستین فیلم سینمای بزرگنیا به عنوان کارگردان، «کشتی آنجلیکا» (1368) نام دارد. فیلم بعدیاش «جنگ نفتکشها» است. جنگ نفتکشها علاوه بر نامزدی در چند رشته، سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی و بهترین فیلم دوم را از دوازدهمین جشنواره فیلم فجر دریافت کرد.
یادداشت کارگردان:
اساسیترین حق انسان، حق زندگی است. جنگ این حق را پایمال میکند.
نویسنده و کارگردان: فرامرز گرجیان
تهیهکننده: اکبر صابرینژاد
صدابردار: علیرضا شیرالی
تصویر و نور: سیدبهاءالدین طاهری
جلوههای ویژه: سیدرافع موسوی
تدوین: بهرام سنجابی
موسیقی: علیرضا صنعتی
مدیر تولید: یوسف افشارینیا
عکاس: حمید جانیپور
طراح گریم: ملیسا احمدی
طراح صحنه و لباس: محمد محمدی
صدابردار: عباس رستگارپور
بازیگران: محمد عفراوی، یوسف زغورزاده، سپیده نجدی، فاطمه مولیزاده، بدرالسادات بدنجانی، فرخنده زاهدی، احمد مسافری، کیومرث چناری، محمد محمدی، ملیسا احمدی
خلاصه داستان
یک گروه فیلمساز جوان جهت تهیه یک گزارش مستند تصویری از نحوه تفحص شهدای هشت سال دفاع مقدس وارد منطقه نظامی طلائیه جنوب میشوند. همزمان پیکر یکی از شهدا از زیر خاک خارج میشود. تنها اثر هویتی شهید، انگشتری است که در دست او است. قرار است تا مادر شهید جهت شناسایی فرزند خود وارد منطقه شود و ...
فرامرز گرجیان
Faramarz Gorjian
ساخت 14 فیلم کوتاه، سریال نیلوفران خاک، نماهنگهای ما ز دریاییم و فرشتگان خاک از جمله فعالیتهای هنری گرجیان است. او مشغول نوشتن چند فیلم و سریال است.
یادداشت کارگردان:
جامهای خالی میخواهد آنچه را که گذشت و دیده نشد روایت کند و به کاوش و کنکاش بنشیند و ارزشهایی را که روزی زیر خاک مدفون شدند بیرون بیاورد و دوباره زنده کند. جامهای خالی قصه مردانی است که در غربت و مظلومیت زمانه، وجودشان را پر از شراب ناب معرفت کردند و رفتند و از سویی دیگر مرثیهی حزنانگیز آنهایی است که جامهای وجودشان خالی از معرفت ناب الهی مانده و در دنیای خاکی خیال تنها و بیکس ماندهاند.
کارگردان و طراح صحنه: محرم زینالزاده
نویسنده: علی تیموری
تهیهکننده: بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس با همیاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
بازنویسی فیلمنامه: عبدالرضا منجزی
مدیر فیلمبرداری: فضل الله فعال نوری
مدیر تولید: کیانوش شیوا
دستیار کارگردان و برنامهریز: محسن اورنگ
دستیار اول فیلمبرداری: نادر نابغ وطن
جلوههای ویژه: رضا و مصطفی رستگار
عکاس: رومین محتشم
موسیقی: سعید انصاری
تدوین: روحالله امامی
صداگذار: احمد کلانتر، مهدیه نورالدین
چهرهپردازان: علیاکبر بهادری، زهرا حسینخانی
گروه کارگردان: الیاس سلیمانی، محمدعلی شاهین
منشی صحنه: زهرا جعفری
مشاور تولید: زینالعابدین مهدیزاده
دستیار تولید: یدالله شهبانی عباسی
مدیر تدارکات: محمد ملک آذری
ساخت دکور و صحنه: زارع و رضاپور حسن
نوازنده ساز و خواننده: اکبر بزرگ امین
تدارکات نظامی: یدالله شهبانی، مهدی طوسی، خلیل آرین، فراز مدرس
لابراتوار: وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی
بازیگران: چنگیز وثوقی، مهشید افشارزاده، جمشید شاهمحمدی، خسرو دستگیر، ابراهیم تنهایی، حمید عمرانی، جمال ذوالقدر، کیوان مظاهری و ...
سرمایهگذار: تعاونی 97 ارومیه آذرفیلم
در آغاز جنگ تحمیلی، سلحشوران کرد، برای مقابله با دشمن وارد جنگ میشوند. قدیر یکی از مردان تخریب جبهههای جنوب با همیارانش به این مرزبانان شجاع میپیوندد. در این میان «آیپارا» دختر خورشید بزرگ ایل از نسل زنان افسانهای کرد همراه دیگر مرزداران حماسه میآفریند و ...
محرم زینالزاده
در سال 1330 در شهرستان خوی متولد شد. فارغالتحصیل انستیتو هنر تهران است. از سال 1365 با بازی در چند فیلم در نقشهای کوتاه «زنگها»، «حماسه دره شیلر»، «گذرگاه»، «دستفروش» وارد سینما گردید و در سال 1368 با فیلمهای «بایسیکلران» و دستیاری چند فیلم از جمله «عروسی خوبان» «مدرسه رجایی»، «آب را گل نکنید»، «سلام سینما» و «نون وگلدون» مشارکت داشت و در فیلمهایی مانند «عملیات کرکوک»، «باغ سید»، «یک شب و یک غریبه»، «سلام سینما»، «نون و گلدون» و «اسکادران عشق» بازی کرده است.
اولین فیلم سینمایی وی به نام «مرز ناتمام» در سال 1371 ساخته و فیلمهای بعدی «ساز و ستاره» 1373 و «آیپارا» 1377 میباشد.
کارگردان: عزیزالله حمیدنژاد
تهیهکننده: شرکت تماشا
فیلمنامه: عزیزالله حمیدنژاد
سال ساخت:1370
مدیر فیلمبرداری: محسن ذوالانوار
تدوین: سیفالله داد
موسیقی متن: کامبیز روشنروان
صداگذار: مهدی دژبدی
طراح صحنه: محمود صدرزاده
چهره پرداز: مسعود افشار
جلوههای ویژه: محمدرضا شرفالدین
جانشین مدیر تولید: امیرحسین شریفی
35 میلیمتری. رنگی. 110 دقیقه
بازیگران: مهدی فقیه، مهدی قلیپور، محمدرضا آشتیانی، محمدرضا مهدوی، محمدرضا یزدانخواه، محمد گوهری، حسین یاری
خلاصهی طرح داستان فیلم:
پیرمردی شیرازی به نام باباعقیل برای دیدن و خداحافظی با پسرش که به جبهه رفته، به پشت جبهه میآید. اما پسرش به خط مقدم رفته و سر قرار نمیآید. پیرمرد جسد همسنگر او را میبیند که شهید شده است و از این رو برای یافتن او بیتاب و مصمم میشود. او با این که همه منعش میکنند، به همراه یک نوجوان قایقران (سکانی) راهی جبهههای هورالهویزه میشود و خود را به محل استقرار پسرش میرساند، اما موفق به دیدار پسرش نمیشود، زیرا او هنوز از مأموریت گشت و کمین بازنگشته است. باباعقیل در نهایت همراه آن نوجوان و در راه بازگشت، در معرض خطر جدی قرار میگیرند و در هور گم میشوند. سرانجام پدر و پسر یکدیگر را در میان مه مییابند.
معرفی کارگردان: عزیزاله حمیدنژاد
در سال 1338 در گرمسار متولد شده است. از سال 1356 به فیلمسازی آماتوری مشغول شد و تعدادی فیلم هشت میلیمتری در سینمای آزاد ساخت. از سال 62 کارش را در تلویزیون آغاز کرد و فیلم مستند «زندگی در ارتفاعات» (1364) او در پنجمین جشنوارهی فیلم فجر برندهی لوح زرین بهترین فیلم مستند شد. فیلم دیگر وی «مرثیهی حلبچه» (1367) در هفتمین جشنوارهی فیلم فجر از سوی مرکز گسترش سینمای تجربی و نیمه حرفهای به عنوان بهترین فیلم مستند انتخاب گردید. «هور در آتش» نخستین فیلم بلند او در سینمای حرفهای است.
کارگردان: شهریار بحرانی
تهیهکننده: حوزهی هنری سازمان تبلیغات اسلامی
فیلمنامه: شهریار بحرانی، سید ناصر هاشمی
سال ساخت: 1373
مدیر فیلمبرداری: رسول احدی
تدوین: حسین زندباف
طراح صحنه: حمید قدیریان
چهرهپرداز: فریدون کشن فلاح
صدا گذار: اسحق خانزادی
جلوههای ویژه: جواد شریفی
مدیر تولید: روحالله برادری
35 میلیمتری. رنگی. 95 دقیقه
بازیگران: جعفر دهقان، محمد کاسبی، فرامرز شهنی، حسین یاری، حسن عباسی، سعید قائمی، سعید خوشدل
خلاصهی طرح داستان فیلم:
سال 1359، ستاد نیروی هوائی عراق که از اول جنگ با برتری هوایی ایران روبرو شده است و قریب الوقوع بودن شکستن حصر آبادان را پیش بینی میکند، برای حفاظت از هواپیماهای استراتژیک عراق، تصمیم میگیرد که آنها را منتقل کند به سه پایگاه بسیار دور افتاده در نزدیکی مرز عراق با اردن که پایگاههای اچ3 نام دارند. در اسفند همین سال ستاد نیروی هوایی ایران در جلسات فوق العادهای طرح بمباران این سه پایگاه را مطرح میکند. این طرح در ابتدا ناممکن و غیر عملی مینماید، اما در نهایت نقشهای متهورانه و بینظیر پیشنهاد میشود. در سحرگاه 15 فروردین 1360 هشت فروند جنگنده- بمبافکن ایرانی برای "حمله به اچ 3" به پرواز در میآیند.
معرفی کاردان: شهریار بحرانی
متولد سال 1330 است. در رشتهی نقاشی متحرک لیسانس دارد. کار هنری خود را در گروه تلویزیونی سپاه آغاز کرده و سپس شروع به ساختن فیلمهای بلند داستانی نموده است. فیلمهائی که تا کنون ساخته، عبارتاند از: «گذرگاه» 1365، «هراس» و «آب را گل نکنید» 1368 و «حمله به اچ 3» 1373.