دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 229804
تعداد نوشته ها : 59
تعداد نظرات : 3
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
فرمان حمله سراسری در ساعت (س) صادر شد.
پخش این خبر وحشت شدیدی را در دل نیروهای متجاوز عراقی ایجاد می‌کند. عملیّات فتح‌المبین ارتش شکست‌خورده دشمن را که زمانی خود را شکست‌ناپذیر می‌نامید، از میان می‌برد و این ارتش، اعتبار خود را از دست می‌دهد و دیگر توانی برای عرض اندام نمی‌یابد. شکست‌های پیاپی و انهدام نیروها و امکانات ارتش عراق، توان مقابله و رجزخوانی را در صدام ضعیف می‌کند.
آتش‌بیاران معرکه که با سرازیرجنگ‌افزارهای مهلک نمی‌توانند مانع فرار ارتش عراق شوند، به تکاپو می‌افتد تا راه چاره‌ای پیدا کنند. آنها که عملیّات ثامن‌الائمه و طریق‌القدس را جرقة موقت و ناشی از حضور مستشاران خارجی می‌دانند و تکرار آن را غیرممکن می‌پندارند، در مقابل عملیّات فتح‌المبین به استیصال می‌افتند. حسین، شاه اردن (عامل سپتامبر سیاه) که اوایل جنگ به طور جدی نیروهای زیادی را برای حمایت از صدام به مقابله نیروهای اسلام در جبهه‌های نبرد می‌فرستد، در مقابل این شکست فضاحت‌بار صدام، عکس‌العملی از خود نشان نمی‌دهد.
حسنی مبارک (رئیس رژیم مصر) از آمریکا و غربی‌ها می‌خواهد که در مقابل ایران کاری بکنند.
حسن (پادشاه مراکش) و جعفر نمیری (پادشاه سودان) که از حامیان صدام هستند، برای نجات صدام دست و پا می‌زنند.
بدین ترتیب حامیان صدام به تلاش می‌افتند و با به صدا درآوردن شیپور صلح، سعی در پیشگیری از عملیّاتی دارند که قرار است در ساعت (س) به مرحله اجرا درآید، زیرا هجوم نیروهای اسلام و انقلاب اسلامی را غیرقابل کنترل می‌دانند.
این ندای صلح‌خواهی هواداران صدام زمانی است که قسمت وسیعی از خاک جمهوری اسلامی ایران از جمله شهرهای نفت‌شهر، سومار، قصرشیرین، مهران، هویزه و خرمشهر در اشغال دشمن است و عراق به اصطلاح با رو کردن برگ‌های برنده، سعی در حفظ موقعیت خود می‌نماید، اما در این میان چشم‌ها به دو شهر مظلوم و مقاوم هویزه و خرمشهر دوخته می‌شود. ملت ایران از مسئولین خود می‌خواهند که نگذارند این شهرها بیش از این در اشغال دشمن بمانند. عراق با تمام تلاش، از جمله تمرکز قوای کمکی در جنوب می‌خواهد از عملیّات سرنوشت‌ساز آتی ایران جلوگیری کند.
ضربه سخت عملیّات فتح‌المبین چنان بود که دشمن نتواسنت آن طور که باید دست به نقل و اناقال بزند. با تمام این اوضاع، منطقه جنوب در محورهای خرمشهر، به یک نقطه بحرانی و لاینحل تبدیل می‌شود و ارتش عراق در دامی که خود گسترده گرفتار می‌آید. این نقطه بحران لحظه به لحظه به اوج خود نزدیک و نزدیک‌تز می‌شود. نیروهای عراقی میدان‌های مین و دیگر موانع ایذایی را در منطقه گسترش می‌دهند و با فراخوان تمامی سربازان احتیاط و اعزام آنها به منطقه عملیّات، به زعم خود اطراف خرمشهر را دژی مستحکم و نفوذناپذیر تبدیل می‌کنند. خاکریزها پی در پی احداث می‌شوند. تعداد تیربارهای تعبیه شده به چندین برابر می‌رسد. افراد مستقر در پشت میدان‌های مین برای ایجاد میدان آتش افزایش می‌یابند.
شوروی (سابق) در ادامة کمک به عراق، تعداد زیادی از تانک‌های T.72 و هواپیما به عراق تحویل می‌دهد.
آلمان غربی و ایتالیا به طور اضطراری موشک ضد زره مادون قرمز میلان و دیگر جنگ‌افزارها را به سمت عراق و برای حمایت از صدام ارسال می‌دارند.
کویت، عربستان و دیگر کشورهای ثروتمند حاشیه خلیج فارس در ادامه کمک‌های خود، دلارهای حاصل از نفت ملت‌های خود را به صدام می‌دهند و...
همه چیز آماده است تا ایران نتواند در جبهه‌ها دست به تحرکات گسترده و جدید بزند. اما عزم قاطع مردن و مسئولان جمهوری اسلامی ایران برای راندن اشغالگران از خاک خود جزم است و در این راه هیچ تردیدی وجود ندارد.
بار دیگر نیروهای داوطلب مردمی پس از کسب روحیه پیروزی عملیّات فتح‌المبین، برای شرکت در عملیّات و برای خلق حماسه‌های فراموش‌نشدنی عظیم‌تر و پایان دادن هرچه سریع‌تر به اشغال سرزمین خود، به جبهه‌های نبرد هجوم می‌آورند. به طوری که تدارک و سازماندهی قدری مشکل می‌شود.
منبع:کارنامه توصیفی عملیات هشت سال دفاع مقدس،نوشته ی علی سمیعی،نشر نمایندگی ولی فقیه درنیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی-1376
يکشنبه سی یکم 5 1389
امام خمینی،‌فرمانده کل قوا، که با اهتمام خاص به حوادث جنگ عنایت دارند، عملیّات را از طریق فرماندهان عالی جنگ تعقیب و هدایت می‌نمایند. در یکی از شب‌های عملیّاتی پیامی توسط فرمانده کل سپاه، برای زرمندگان مستقر در منطقه عملیّاتی فتح‌المبین ارسال نموده و برای آنان دعا و آرزوی موفقیت می‌کنند. رزمندگان اسلام با دریافت پیام امام، جانی دوباره گرفته و با روحیه‌ای عالی به دشمن متجاوز حمله می‌کنند.

«قلم قاصر است که احساسات خویش را ابراز کنم... رحمت واسعه خداوند بر آن مادران و پدرانی که شما شجاعان نبرد در میدان کارزار و مجاهدان با نفس در شب‌های نورانی را در دامن پاکشان تربیت نمودند. مژده باد بر شما جوانان برومند، در تحصیل رضای پروردگار که از بالاترین سنگرهای روحانی و معنوی است. شما در دو سنگر روحانی و جسمانی، ظاهری و باطنی پیروزید.
مبارک باد بر بقیه‌الله (ارواحنا له الفداء) وجود چنین رزمندگان ارزشمند و مجهدان فی سبیل‌الله که آبروی اسلام را حفظ و ملت ایران را روسفید و مجاهدان راه خدا را سرافراز نمودید. ملت بزرگ ایران و فرزندان اسلام به شما سلحشوران افتخار می‌کنند.
آفرین بر شما که میهن خود را بر بال فرشتگان نشاندید و در میان ملل جهان سرافراز نمودید. مبارک باد بر ملت، چنین جوانان رزمنده‌ای و بر شما چنین ملت قدردانی که به مجرد فتح و پیروزی توسط رزمندگان به دعا و شادی برخاستید. اینجانب دور دست و بازوی قدرتمند شما را که دست خداوند بالای آن است، می‌بوسم و به این بوسه افتخار می‌کنم... یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزاً عظیماً.» روح الله الموسوی الخمینی

 

اول فروردین ماه 1361 در حالیکه رزمندگان اسلام برای حمله آماده‌اند و بی‌صبرانه منتظر شنیدن رمز عملیّات هستند، اما از اعلام شروع حمله خبری نمی‌شود. سلحشوران اسلام همچنان منتظر می‌مانند تا قرارگاه فرماندهی آغاز حمله را اعلام کند.
روز دوّم فروردین ماه، مقر فرماندهی سپاه و ارتش آماده صدور دستور عملیّات می‌شود. استخاره برادر محسن رضایی، به قرآن کریم آیة 17 سوره مبارکه فتح را در مقابل دیدگان فرماندهان جنگ می‌گذارد و بدین ترتیب عملیّات، فتح‌المبین نامگذاری می‌شود.
زمانی که عقربه ساعت روی 30 دقیقه بامداد قرار می‌گیرد، پیام رمز شروع عملیّات توسط فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی(سردار محسن رضایی) و فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران(سپهبد شهیدصیاد شیرازی)صادر می‌شود.

عملیّات فتح‌المبین- مرحله اول
بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌: بسم‌الله القاصم الجبارین. یا زهرا (س)، یا زهرا (س)، یا زهرا (س).
سرانجام با این پیام مبارک، عملیّات فتح‌المبین در تاریخ 2/1/61 در ساعت 30 دقیقه بامداد در غرب دزفول و شوش (بدون آتش تهیه) آغاز می‌شود. اهداف این عملیّات انهدام دشمن، آزادسازی ارتفاعات و مناطق جنوب کشور می‌باشد.
رزمندگان سپاه، بسیج و ارتش جمهوری اسلامی ایران با شنیدن رمز عملیّات، از کمین‌گاه‌های خود خارج شده و راه رسیدن به دشمن را در پیش می‌گیرند. برای این مهم چهار محور فجر، قدس، نصر و فتح در نظر گرفته می‌شود. در همان ابتدای عملیّات، دو گردان از سپاه و دو گردان از ارتش بدون درگیری با دشمن، از خطوط مقدم نیروهای عراق گذشته و اقدام به دور زدن توپخانه‌ آنها می‌کنند.
رزمندگان اسلام چنان هوشیارانه و با احتیاط کامل از روی سنگرهای دشمن عبور می‌کنند که حتی دشمن متوجه آنها نمی‌شود. بدین ترتیب رزمندگان خود را به نزدیک توپخانه عراق می‌رسانند. دشمن مشکوک می‌شود و در محور شمالی شروع به گلوله‌باران و شلیک منور می‌کند.
5/1 ساعت پس از آغاز حمله، فرماندهان توپخانه دشمن خبر می‌دهند که مورد حمله قرار گرفته‌اند و توپخانه آنان در حال سقوط است، ولی از فرماندهی جواب داده می‌شود هیچ علامتی که نشان از عملیّات باشد، مشاهده نمی‌شود. بار دیگر مسئول توپخانه با التماس از فرماندهان ردة بالا می‌خواهد که نیروی کمکی به محل اعزام دارند، ولی مجدداً مسئولین رده بالا این ادعا را به تمسخر گرفته و آن را ناشی از مصرف بیش از حد مشروبات الکلی می‌دانند.
در خاتمه به توپخانه گفته می‌شود در جلوی شما چند گردان زرهی مستقرند و آنها هیچ گزارشی مبنی بر حمله‌ ایرانی‌ها نداده‌اند، شما چطور ادعا می‌کنید که مورد حمله واقع شده‌اید؟
درساعت یک و پنجاه دقیقه، اولین خاکریزهای دشمن سقوط می‌کند. همچنین خمپاره‌اندازهای دشمن واقع در ارتفاعات کوت‌کابون محاصره شده و به تصرف در می‌آید. در ساعت 09/2 دقیقه به تمامی یگان‌ها در حالی که آتش تهیه وجود ندارد و دشمن نیز همچنان در بی‌خبری است، دستور سرعت عمل داده می‌شود. ده دقیقه بعد از دستور قرارگاه فرماندهی ایران، دشمن متوجه حملة سرتاسری ایران شده و به تمامی نیروهای خود دستور آماده‌باش می‌دهد.
در جبهه شمالی (قدس) با هجوم برق‌آسای رزمندگان اسلام، مواضع دشمن سقوط می‌کند و تانک‌های آنها از مهلکه می‌گریزند و فرصت مناسبی پیش می‌آید تا تحکیم موضاع موقتی انجام گیرد.
در جبهه جنوبی (فتح) نیز با حمله سریع نیروها، ارتباط یگان‌های دشمن در منطقه قطع می‌شود و آنها با سردرگمی به هر سو پراکنده می‌شوند تا از آتش رزمندگان اسلام در امان بمانند.
در جبهه میانی (فجر) رزمندگان اسلام (سه‌راه) شلیبیه را محاصره می‌کنند و پس از نبردی سنگین، مواضع دشمن سقوط کرده و فرصت نفوذ به عمق مواضع دشمن فراهم می‌آید.
در جبهه شمال شرقی منطقه عملیّاتی (نصر) عملیّات با موفقیت صورت می‌گیرد و فرماندهان بعثی بدون مقاومت جدی از مهلکه فرار می‌کنند.
بدین ترتیب نیروهای عراقی از هر سو مورد هجوم قرار می‌گیرند و مواضع آنها یکی پس از دیگری سقوط می‌کند. عراقی‌ها برای چندمین بار با توپخانه‌های خود تماس می‌گیرند تقاضای اجرای آتش می‌کنند، اما از آتش توپخانه خبری نمی‌شود.
صدای تکبیر رزمندگان اسلام چنان رعبی در دل عراقی‌ها می‌افکند که گروه گروه تسلیم می‌شوند.
آرپی‌جی‌زن‌ها و شکارچیان تانک با اقدامات متهورانه خود، حماسه‌ای فراموش نشدنی خلق می‌کنند. آرپی‌جی‌زن‌ها خود را در مقابل گلوله مستقیم تانک قرار می‌دهند و شکار آنها، منطقه را به آتش می‌کشند. شلیک بی‌امان شکارچیان تانک چنان است که امان از دشمن گرفته می‌شود.
تیپ یک لشکر 10 زرهی عراق که عامل اصلی جنایت هویزه بود و با انجام پاتک‌های متعدد، تعداد زیادی از رزمندگان شجاع اسلام را به شهادت رسانده بود، هدف سنگین‌ترین حملات بی‌امان رزمندگان قرار می‌گیرد. این حمله چنان است که مقر تیپ مزبور به جهنمی از آتش مبدل می‌شود.
به دستور صدام باقیمانده این تیپ راه گریز را در پیش می‌گیرند و تعداد زیادی هم به اسارت درمی‌آیند.
نزدیکی صیح، با روشن شدن هوا عراقی‌ها چشم امید به حمایت نیروی هوایی می‌دوزند. رزمندگان اسلاک دست‌بردار نبوده و همچنان به دشمن ضربات سنگینی وارد می‌کنند و در حالی که جنگنده‌های عراق با بمباران وسیع تلاش می‌کنند ظفرمندان اسلام را وادار به عقب‌نشینی کنند، نیروهای عمل‌کنندة در محور شمالی و جبهه قدس، در ساعت 5/8 بامداد پادگان عین خوش و مناطق اطراف را کاملاً به تصرف خود درمی‌آورند و پس از آن، دستور تحکیم و تثبیت مواضع صادر می‌شود.
محور شمالی منطقه عین خوش و امام‌زاده عباس و جاده تدارکاتی دهلران (که در دست دشمن بود) سقوط می‌کند.
در جبهه شمال شرقی تپه‌های علی گره‌زرد و شاوریه و توپخانه سنگین دشمن و سه راهی و ارتفاعات نادری به تصرف درمی‌آید.
در جبهه میانی (جنوب شرق) نیز خطوط و خاکریزهای دشمن تسخیر می‌شود و توان رزمی دشمن تا سی درصد منهدم شده و اهداف دیگری هم محاصره می‌شوند.
در جبهه جنوب نیز خطوط مقدم دشمن تسخیر و پس از وارد کردن شرباتی به ماشین جنگی دشمن، تا دامنه ارتفاعات رقابیه فتح می‌شود.
در این مرحله مجموعاً 650 کیلومتر مربع از خاک میهم اسلامی آزاد و بیش از 6000 نفر اسیر و 10000 نفر کشته و زخمی می‌شوند و چندین تیپ و گردان زرهی و مکانیزة دشمن نیز منهدم می‌شود و توپخانة آنها سالم به غنیمت رزمندگان اسلام درمی‌آید.

عملیّات فتح‌المبین- مرحله دوم
پس از پیروزی خیره‌کننده مرحله اول عملیّات و قرار گرفتن نیروهای اسلام در حالت تهاجمی، فرماتندهان سپاه و ارتش تصمیم می‌گیرند مرحله دوم عملیّات را با سرعت تمام آغاز کنند تا دشمن منهزم نتواند به بازسازی یگان‌های خود بپردازد.
با گرم شدن تنور عملیّات و پیروزی‌های درخشان، نیروهای داوطلب مردمی، گروه گروه برای شرکت در عملیّات به منطقه جنگی اعزام می‌شوند. کثرت نیرو یکی از عوامل سرعت بخشیدن به مرحله دوم عملیّات می‌شود. مرحله دوم عملیّات در کمتر از 24 ساعت، شروع می‌شود و رزمندگان بار دیگر به مواضع دشمن متجاوز یورش می‌برند. این در حالی است که رادیو بغداد مثل همیشه عملیّات ایران را شکست خورده اعلام کرده و پس از آن تهدید می‌کند که در صورت ادامه حمله از اسلحه‌های گوناگون و جدید خود بهره خواهد گرفت.
در تاریخ 4/1/61 در ساعت یک بامداد و با رمز مبارک «یا زهرا (س)» نیروهای اسلام هجوم‌های ویرانگر خود را آغاز می‌کنندو دشمن که توان مقابله را در خود نمی‌بیند، تیپ‌های جدید را از دیگر مناطق به محل درگیری اعزام می‌کند.
رزمندگان اسلام از سه محور (تنگه رقابیه، ارتفاعات میش‌داغ و تنگه دلیجان) بر دشمن هجوم می‌برند. در فاصله دو عملیّات دشمن بخشی از نیروهای زرهی خود را از منطقه جنوب به طرف شمال اعزام می‌کند و موفق می‌شود امامزاده عباس و دشت عباس را تصرف کند.
رزمندگان اسلامک حدود 8 کیلومتر در خاک دشمن پیشروی می‌کنند، ولی از دشمن اثری نمی‌بینند. پس از مدتی اولین میدان مین دشمن به عمق 300 متر دیده می‌شود و بلافاصله آتش تیربار و دوشکا به شمت رزمندگان شلیک می‌گردد. نبردی سخت در می‌گیرد و سرانجام در نزدیکی صبح دشمن با تحمل شکستی سخت، اقدام به عقب‌نشینی می‌کند.
در جریان مرحله دوم درگیری، لشکر یک مکانیزة عراق ضربات سختی را متحمل می‌شود. با روشن شدن هوا، نیروی هوایی دشمن وارد عمل می‌شود که با پدافند قوی آتشباری ایران، تعدادی هواپیما ساقط می‌شوند و بقیه با بمباران‌های بی‌هدف، آسمان منطقه را ترک کرده و از معرکه می‌گریزند.
دشمن پس از عقب‌نشینی موقت، بار دیگر در منطقه و ارتفاعات حساس رقابیه اقدام به پاتک سنگین می‌کند و با تمام قوا تلاش می‌کند منطقه را در کنترل بگیرد، که با مقاومت کم‌نظیر قوای اسلام مواجه می‌شود. در این نبرد شدید تعدادی از تانک‌های دشمن مورد هدف قرار گرفته و در آتش می‌سوزند و تعداد زیادی از فریب‌خوردگان ارتش عراق کشته می‌شوند و تعدادی هم به اسارت رزمندگان اسلام در می‌آیند.
بدین ترتیب بار دیگر دشت عباس و رقابیه از چنگ دشمن خارج می‌شود. آرایش دشمن به هم می‌خورد. نیروهای عراقی به صورت سرگردان در منطقه پراکنده می‌شوند و بناچار به جای اول فراخوانده می‌شوند. در نتیجه، توان رزمی آنان لحظه به لحظه با تهاجم نیروهای ایران از زمین و هوا، تحلیل رفته و نیروها گروه گروه خود را تسلیم می‌کنند. در پایان مرحله دوم عملیّات 65 درصد اهداف از پیش تعیین شده حاصل می‌شود.

عملیّات فتح‌المبین- مرحله سوم
دو روز پس از پایان مرحله دوم و با اعزام‌های گسترده نیروهای داوطلب مردمی و هوشیاری و برنامه‌ریزی موفق فرماندهان سپاه و ارتش، سومین مرحله از عملیّات فتح‌المبین در تاریخ 7/1/61 (در نیمه شب) آغاز می‌شود.
دشمن در محور عملیّاتی شوش به دلیل تک گسترده‌اش، بهتر از دیگر محورها عمل می‌کند، زیرا در مقابل شوش، رادار و سایت 4 و 5 که نقش مهمی در رهگیری و کنترل منطقه ایفا می‌کند، وجود دارد و ارتش عراق با تمام توان سعی می‌کند آن را نگه دارد. صدام ادعا می‌کند که اگر ایرانی‌ها بتوانند سایت 4 و 5 را بگیرند، کلید بصره را به آنها خواهد داد.
برای آزادسازی این اهداف استراتژیک، محور نصر که در شمال شرق منطقه عملیّاتی عمل می‌کرد، مأموریت می‌یابد دشمن را دور زده و در پشت سر آنها اقدام به عملیّات کند و محور مقابل دشمن (جبهة فجر) نیز مأمور می‌شود که با تمام قوا دشمن را از سمت مقابل مشغول کند.
اولین درگیری بین رزمندگان اسلام و محافظین سایت 5 در ساعت 20/3 آغاز می‌شود. رزمندگان دیسگر محورها که از تأخیر بسیار زیاد و درگیری نگران شده بودند، با رمز مبارک «یا زهرا (س)» حملة سهمگین خود را شروع می‌کنند.
نیروهای اسلام با استفاده از توپخانه دشمن که تصرف کرده بودند و سایر آتشبارها، جهنمی از آتش برای دشمن فراهم می‌کنند. در ساعت چهار بامداد، سایت 5 و در ساعت شش رادار به تصرف درمی‌آید و پیشروی به سوی سایت 4 ادامه می‌یابد. با هجوم بی‌امان، سایت 4 نیز در ساعت هفت صبح از چنگ متجاوزان عراقی آزاد می‌شوند.
در این لحظات، هر چهار محور فشار خود را افزایش می‌دهند و نیروهای وحشت‌زدة عراقی در عملیّات گازانبری نیروهای اسلام گرفتار می‌آیند. با انهدام گسترده نیروهای زرهی دشمن، دود سیاه رنگ حاصل از سوختن ادوات زرهی و مهمات دشمن، منطقه فتح‌المبین را فرا می‌گیرد، به طوری که دیده‌بانی مشکل می‌شود.
با حضور نیروهای پیاده ایران در پس مانده‌ نیروهای سرگردان دشمن، فرار و تسلیم به اوج خود می‌رسد. هوانیروز در این نبرد بی‌امان با شکار تانک‌ها و دیگر ادوات زرهی دشمن، کاری می‌کند فراموش‌نشدنی با آتش گرفتن تانک‌ها و انبار مهمات، دشمن رو به هزیمت می‌گذارد و در دشت وسیع منطقه پراکنده می‌شود.
با الحاق کامل قوای ایران در نزدیک مرز بین‌المللی، راه هرگونه فرار بر نیروهای عراقی بسته می‌شود و بدین ترتیب نیروهای آنان دسته‌دسته اسیر شده و غنائم به دست رزمندگان اسلام می‌افتد.
تنگه رقابیه و عین خوش مملو از اجساد دشمن می‌شود. در آخرین مرحله، پس از رسیدن به این دو تنگه، اهداف عملیّات به طور صددرصد حاصل و فتح می‌شود و مهمترین مواضع پدافندی، در اختیار ایران قرار می‌گیرد.
در این شرایط که شکست نیروهای عراقی بسیار آشکار بود، رادیو بغداد با شور و هیجان اعلام می‌کند که نیروهای شجاع عراق همچنان در حال پیشروی به سوی دزفول و شوش هستند و قوای ایران راه فرار را در پیش گرفته‌اند.
با این پیروزی سپاه اسلام، شادی زایدالوصفی مردم و رزمندگان اسلام را در بر می‌گیرد و مردم در تمام کشور با چراغانی و پخش نقل و شیرینی، پیروزی فتح‌المبین را همراه ایام نوروز جشن می‌گیرند.
نتایج عملیّات
مناطق آزاد شده:
جاده دهلران، دشت عباس، عین خوش و مناطق دشت چنانه و زمین‌های سرخه. مناطق شمال غربی خوزستان به اسامی ابوصلبی خات، علی گره زرد، عین خوش، تینه، برتازه، رقابیه، میش داغ، ارتفاعات 350 شاوریه، بلما، تپه چشمه و جوقینه، ارتفاع 202 و کمرسرخ.
خارج کردن شهرهای دزفول، شوش، اندیمشک، پایگاه چهارم هوایی، جاده سراسری اندیمشک- اهواز و صدها روستا از زیر آتش دشمن.
دستیابی به چاه‌های نفت ابوغریب در ارتفاعات تینه.
تصرف و تأمین 5 پاسگاه مرزی.
تجهیزات منهدم شده دشمن:
18 فروند هواپیما.
3 فروند هلی‌کوپتر.
361 دستگاه تانک و نفربر.
صدها دستگاه خودرو نظامی و مقدار قابل توجهی از انواع سلام سبک و سینگین.
یگان‌های منهدم شده دشمن:
لشکر 10 زرهی متشکل از تیپ 42 زرهی، تیپ 24 مکانیزه، تیپ 17 زرهی و گردان 6 از تیپ 5، لشکر مکانیزه شامل تیپ 1 مکانیزه، تیپ 27 مکانیزه، گردان‌های تانک اندلس، قرطبه، اشبیله و گردان 8 مکانیزه، تیپ 34 و 51 زرهی، تیپ 422، 96 و 93 پیاده، تیپ 10 نیروهای ویژه و تیپ 421 پیاده.
غنایم: 150 دستگاه تانک.
170 دستگاه نفربر.
500 دستگاه خودرو.
165 قبضه توپ 182، 130 و 152 میلیمتری.
مقدار زیادی سلاح سبک و نیمه سنگین.
یک عدد کامل موشک سام 6 به همراه 3 فروند موشک.
مقدار قابل توجهی از انواع مهمات ...
تعداد کشته و زخمی دشمن:
25000 نفر.
تعداد اسرا: 15000 نفر.

 

يکشنبه سی یکم 5 1389
گفت وگو با امیر براتى از فرماندهان دوران جنگ

وقتى از پله هاى تحریریه بالا آمد، گذر زمان نه بر قامت ایستاده اش که بر سفیدى موهایش دیده مى شد. از سالهاى جنگ، سالهایى که بوى خاک و خون مى داد تنها نگاههاى تیزبینش باقى مانده بود و یک دنیا خاطره، خاطراتى که با تمام جزئیاتش در مقابل چشمانش نقش مى بست و جان مى گرفت. رازهایى که در آن تجربه ها و خاطرات وجود داشت برق خاصى را در چشمانش مى نشاند. سرتیپ۲ حسن براتى در همان فرصت کوتاه گفت وگو چقدر خوب توانست دوباره به سالهاى جنگ برگردد و رازهاى ناگفته آن را بازگو کند. سالهایى که غم غربتش بعد از گذشت سالها هنوز احساس مى شد. امیر براتى یک مجموعه کامل از زخم هاى جنگ است. «در طول ۸سال جنگ ۵بار مجروح شده و ۱۱ماه در بیمارستانهاى مختلف بسترى بوده است.» از سقوط هلى کوپتر گرفته تا تیر وترکش جان سالم به در برده و تازگى ها آخرین زخم جنگ را بر روى قلبش حس مى کند. تنها یادگاریش از زندگى دخترش بود که جنگ، سرنوشت او را رقم زد و خاک او را با تمام رؤیاهاى جوانى اش بلعید. آمده بود تا ناگفته هاى عملیات فتح المبین را بگوید عملیاتى که انجام آن به عملیات هاى •••
وقتى ارتش عراق به ایران حمله کرد، کشور انسجام کامل نداشت. تازه التهابات انقلاب وجریانهاى آن دوران فروکش کرده بود. در یک روز گرم تابستان صدام به این نتیجه رسید که در قرارداد۱۹۷۵ الجزایر مغبون شده است. با این استدلال که نمى تواند رودخانه اروندرود را به ایران واگذار کند و به نوعى در نظر داشت ارتفاعات آق داغ، میمک و... را دوباره در اختیار خود قرار دهد شروع به زدن پاسگاههاى مرزى کرد و وقتى در روزهاى اول عکس العمل شدید از سوى ایران مشاهده نکرد به ایران تاخت و تا پل نادرى و نزدیکى اهواز پیش آمد.
آن زمان من در لشگر ۲۱حمزه بودم که از تلفیق دولشگر۱ و ۲گارد تشکیل شده بود. از این لشگر قبلاً یگانهایى براى مقابله با توطئه دشمنان به کردستان اعزام شده بود و مابقى بلافاصله آماده حرکت به منطقه هجوم دشمن شدند.
با توجه به گستردگى جبهه جنوب که از پل نادرى شروع و تا دهانه فاو (اروندرود) ادامه مى یافت و با عنایت به اینکه حمله به این منطقه موانع و مواضع مستحکمى را ایجاد کرده بود. به راحتى نمى شد در آن شرایط عملیاتى انجام داد. تصمیم گرفته شد جبهه جنوب به سه قسمت تقسیم شود تاراحت تر نیروها در طول عملیات هدایت شوند.
«به این نتیجه رسیدیم که باید درجبهه جنوب شکاف ایجاد کنیم. ابتدا مرکز منطقه را که نقاط مهمى چون بستان و سوسنگرد و تنگه چزابه در آن قرار داشت را به عنوان مرکز عملیات انتخاب کردیم که در صورت موفقیت وعقب راندن دشمن بین جبهه شمال و جنوب مى توانستیم شکافى ایجاد کنیم.»
بسیارى از قراردادهایى که طى آن قرار بود تجهیزات جنگى براى تقویت نظامى ارتش وارد کشور شود پس از انقلاب به طور یکجانبه لغو شده بود به عنوان مثال تصمیم گرفته شد از انگلیس ۱۰۰۰دستگاه تانک وارد شود که با تغییرات آب و هوایى ما سازگارى داشته باشد. هزینه هاى آن هم پرداخت شد. اما بعد از انقلاب، قراردادها لغو شد. نه تانکى به ایران آمد و نه پولى بازگردانده شد. هواپیماهایى هم که خریدارى شده بود به همین سرنوشت دچار شدند.
از طرف دیگر با توجه به کوتاه شدن خدمت سربازى، استعداد یگانها به یک سوم خود رسیده بود. درگیریهایى که در مناطقى چون کردستان، خوزستان (جریان خلق عرب)، گنبد و... شروع شده بود منجر به اعزام یگانهاى ارتش به مناطق درگیرى شده بود که توان رزمى یگانها را آسیب پذیر نموده بود.
با تلاشهاى بسیار در ۷مهرماه ۵۹ اولین نیروهاى ارتش به منطقه اعزام شدند. البته لشکر ۹۲ زرهى خوزستان و لشکر ۸۱ زرهى کرمانشاه در منطقه حضور داشتند.
در ساعت ۲بعدازظهر بودکه وسایل و تجهیزات را آماده کردیم تا با قطار به اندیمشک برویم. حتى فرصت نداشتیم با خانواده خداحافظى کنیم. بارگیرى تا ساعت۶‎/۳۰ بعدازظهر طول کشید.
ساعت۹شب قطار حرکت کرد. وقتى به ایستگاه قطاراندیمشک رسیدیم، کنار ایستگاه شرکت برق قرار داشت. در آن روز هدف هواپیماهاى عراقى آنجا بود. وقتى تجهیزات را پیاده کردیم، دیدم که ۴فروند هواپیما بر روى شرکت برق در حال شیرجه هستند. به محض اینکه خلبان هواپیماى اول هدف مورد نظرش را زد، متوجه راه آهن و ستون نظامى شد که از قطارها بارها را تخلیه مى کردند. به هواپیماى پشت سر خود علامت داد تا راه آهن و ستون نظامى ما را هدف قرار دهد. با حمله هوایى دشمن فورى دستور تفرقه دادم اما تا خودروها حرکت کردند چندبمب میان کامیونها افتاد. از طرف دیگر پادگان دوکوهه که مملو از سلاحهاى سنگین بود، شب گذشته توسط هواپیماهاى عراقى بمباران شده بود و در حال سوختن بود. در میان شعله هاى آتش مهمات منفجر مى شد. مردم دزفول براى اینکه مورد اصابت گلوله ها قرار نگیرند از شهر بیرون رفته بودند. پادگان دوکوهه نزدیک راه آهن بود و گاهى این گلوله ها و ترکش ها به سمت راه آهن مى آمدند.
در آن شرایط سخت خودروهایى که کمتر آسیب دیده بودند از محل حادثه دور شدند و غروب به طرف پل نادرى حرکت کردند.
در شب ماشینها را براى اینکه دیده نشوند با گل استتار کرده بودیم. راننده نمى توانست مقابلش را ببیند. به دست یکى از سربازها پرچم سفیدى دادم تا بر روى خط سفید وسط جاده برود و کامیونها به دنبالش حرکت کنند. باید به پاسگاهى مى رفتیم که دشمن تا چندکیلومترى آن پیشروى کرده بود.
پشت پل کرخه یگانها سازماندهى شدند تا شروع به آماده کردن سنگرهاى تعجیلى کنند پل براى حفظ منطقه خیلى مهم بود.
پل یک عارضه حساس در منطقه بود. اگر به دست نیروهاى دشمن مى افتاد و از آن عبور مى کردند مى توانستند به راحتى خوزستان را از ایران جدا کنند.
بعد از استقرار نیروها بلافاصله دستور صادر شد که باید به مواضع نیروهاى عراقى حمله شود.
«دستور نظامى باید اجرا مى شد، یگانها سازماندهى شدند و قرار شد ۱۶مهرماه اولین حمله را انجام دهیم. تا رسیدن تجهیزات و آمادگى کامل عملیات ۲۳مهر انجام شد و در همان ابتدا با شکست سنگینى روبرو شدیم. انجام عملیات احتیاج به شناخت داشت. منطقه را نمى شناختیم. هر چه آموخته بودیم تئورى بود. کسى تجربه جنگیدن، آن هم به این گستردگى را نداشت.»
ارتش عراق قبل از حمله به ایران به صورت تیپها و گردانهاى رزمى در عملیاتهایى که شرکت داشت در نتیجه خیلى راحت توانست با ترفند نیروهاى ما را به قتلگاه بکشاند.
زمانى که عملیات شروع شد نیروهاى عراقى میدان را براى ورود ما بازگذاشتند. نیروها را به کشتارگاه خود کشاندند. یک دفعه باران گلوله از زمین و هوا شروع شد وعملیات به شدت سرکوب شد.
همزمان با اقدامات لشکرهاى۲۱ و ۹۲ زرهى خوزستان و تیپ۳۷ که کنترل فکه را بر عهده داشتند به همراه گردان ۱۳۸لشگر ۲۱ و گردان ۱۴۰ در کنار پل نادرى، و نهر خین به صورت جنگ و گریز جابه جا شدیم و پاى پل دشمن را متوقف کردیم. در جبهه غرب هم براى پس زدن دشمن عملیاتهایى انجام شد که عراق در آنجا موفقیت هایى داشت. عراق ۶ماه قبل از اینکه به ایران حمله کند، در زمینهاى مشابه خاک ایران عملیاتهایى که مى خواست انجام دهد را تمرین کرده بود و چگونگى حرکت در سرزمین بیگانه و تصرف، عوارض حساس و استفاده از موقعیت را به خوبى مى دانست.
در هر حال ارتش عراق نتوانست بیش از ۱۰۰کیلومتر در جبهه هاى ایران حرکت کند و متوقف شد. البته در آن زمان لشکرهایى از نیروى زمینى از جمله لشکر۹۲ و لشکر ۸۱ که تنها یگانهاى حاضر در منطقه بودند، رشادتهاى بسیار از خود نشان دادند که در مقابل استعداد نابرابر نیروهاى متجاوز که قریب به ۷برابر نیروهاى ما بود، جانانه مقاومت کردند و حرکت دشمن را کند کردند. ارتش عراق با برخورد به این موانع و به هم ریختن محاسباتش نتوانست جلوتر بیاید. در پشت رودخانه کرخه نیز توانایى زدن پل به روى رودخانه را نداشتند. ارتش عراق فکر این مسأله را نکرده بودکه اگر به رودخانه اى برخورد کند که عرض آن ۱۵۰متر است، چگونه باید از آن عبور کرد. این مسأله اى بودکه ارتش عراق هنوز آن را تجربه نکرده بود.
ارتش عراق به دلیل نداشتن روحیه و ترس از پیشروى و برخورد با مشکلات متوقف شد. در مقابل نیز نیروهاى نظامى ایران به خاطر نبودن تجهیزات و تجربه نتوانستند حرکت رو به جلویى داشته باشند. پس از عملیات ۲۳ مهر بود که فرماندهان متوجه شدند پیشروى به سوى جبهه دشمن بدون سازماندهى و طر ح ریزى و انجام شناسایى امکانپذیر نیست. پس از این عدم موفقیت بر روى سازماندهى و تجهیز یگانها و شناسایى مناطق کار شد. شناسایى و تثبیت دشمن هم یکسال به طول انجامید تا عملیات ثامن الائمه آغاز شد. البته از ابتداى تجاوز دشمن تا آغاز عملیا ت ثامن الائمه دهها عملیات محدود و در عین حال مهم توسط یگانهاى لشکر ۱۶ـ لشکر ۲۱ـ تیپ ۲۳ نوهد ـ تیپ ۳۷ و لشکرهاى ۹۲ و ۸۱ و ۸۴ که طى این مدت به منطقه گسیل شده بودند، انجام شد و ضربات ناباورانه اى به دشمن زد که حضور نیروهاى مردمى و نیروى نوپاى سپاه پاسداران هم دراین موفقیت ها کارساز بود.
با توجه به شناسایى هایى که انجام شد و خشم مردم منطقه از اقدامات نیروهاى عراقى در این عملیات پیروز شدیم و ارتش عراق از شرق رودخانه کارون به غرب، عقب رانده شد. ارتش عراق حدود یک سال و نیم بود که در خاک ایران حضور داشت و متزلزل شده بود. در نتیجه تصمیم گرفته شد از این نقطه ضعف براى موفقیت در عملیات هاى بعدى استفاده شود. در نتیجه عملیات طریق القدس و بیت المقدس طراحى و اجرا شد. سربازان عراقى نمى دانستند به چه دلیلى باید بجنگند. آنان بیشتر منتظر حرکتى از سوى ایران بودند تا در جریان آن یا فرار کنند و یا تسلیم شوند. به این فکر مى کردند که نباید کشته شوند. عملیات طریق القدس بعد از دوماه طرح ریزى و اجرا شد. یکى از دلایل موفقیت عملیا ت طریق القدس جاده اى بود که توسط مهندسین جهاد ایجاد شد. «مهندس على آبادى از جهاد بود، که گفت مى تواند جاده اى را در منطقه اى رملى که دشمن آنجا را اشغال نکرده بود، بزند. قرار شد کلیه امکانات را در اختیارش قرار دهیم. ۲۰ روز زمان خواست. احداث جاده  چیزى در حدود ۲۵ روز طول کشید. جاده اى به طول ۱۰ کیلومتر و ارتفاع ۸۰ سانت از سطح زمین ایجاد کرد. وقتى على آبادى شروع به کار کرد ابتدا فکر مى کردیم حتماً نیروهاى دشمن متوجه حضور ما مى شوند اما هرچه جلوتر مى رفتیم، مى دیدیم که درطول این مدت با اینکه چندین دستگاه کمپرسى و کامیون و غلتک کار مى کردند آنها اصلاً متوجه حضور ما نشدند.»
بعد از آزادشدن شهرهاى سوسنگرد و بستان شروع به طرح ریزى عملیات فتح المبین کردند. در هنگام طراحى عملیات فتح المبین فرماندهان به این نتیجه رسیده بودند که اگر بخواهند در سراسر منطقه تک جبهه اى انجام دهند با مشکلاتى روبرو مى شوند. در شناسایى هایى که انجام شد مشخص شد که نیروها از ۴ منطقه مى توانند به داخل نیروهاى دشمن نفوذ کنند.
یک قسمت درمرکز منطقه بود. راهى که از تپه هاى جومینه و شاوریه به تپه هاى على گره زد و کانال هندلى منتهى مى شد. «هندلى» کانال بزرگى بود که در ارتفاعات مستقر شده بود و بچه ها براى شناسایى منطقه از آنجا استفاده مى کردند. یکى دیگراز مناطق نفوذى، به نام (طرح یزد) معروف بود که طى آن نقبى به پشت نیروهاى دشمن باز شد.
طرح یزد توسط یک پیرمرد یزدى اجرا شد. پیرمردى با یک ساک کوچک که فرسنگ ها راه آمده بود تا کمک کند.
در یکى از محورها میدان مین پیشروى ما را به  طور کامل مسدود مى کرد لذا به دنبال راهى براى زدن یک نقب از زیر این میدان مین تا پاى خاکریز دشمن بودیم. در یک روز دیدیم دژبان پیرمردى را با خود آورده تا مرا ببیند. هنوز ساکش در دستش بود. مرحوم جانباز سرتیپ۲ میرحسینى که آن موقع در عقیدتى سیاسى لشکر بودند و خود یزدى بودند ایشان را به ما معرفى کرده بود. مى گفت: مى خواهم کارى کنم تا راه را براى شما باز کنم. با توجه به سن بالاى او به او گفتم: «پدر جان شما چگونه مى توانید به ما کمک کنید. الان حدود یک سال است که نیروها در اینجا مستقر شده اند و راهى براى نفوذ پیدا نمى کنند.» او اصرار داشت تا راه را نشانش بدهیم. اصرار پیرمرد باعث مى شود تا در قسمت دیده بانى، منطقه را به او نشان بدهند.
«گفتم اینجا بیابان است و آن طرف میدان مین وخط دشمن قرار دارد. حدود ۲ کیلومتر مسیر مین گذارى شده است ما مى خواهیم از زیر این دو کیلومتر عبور کنیم به منطقه نگاهى کرد و بعد دوتا بیل و کلنگ و چهار نفر سرباز خواست. آخر سر هم گفت: «کارى به کار من نداشته باشید. فکر کنید مرا ندیده اید.» پیرمرد از پشت خاکریز ایران حدود ۳ متر از زمین را کند و شروع به نقب زدن به ارتفاع ۲ متر و عرض ۹۰ سانت کرده بود تا خط دشمن پیشروى کرد و از آن خط نیز گذشت.
روزنامه ایران

 

يکشنبه سی یکم 5 1389

پس‌ از عملیات‌ رمضان، دو منطقه‌ رملی‌ «فکه» و منطقه‌ آب‌ گرفته‌ «هور» برای‌ نبرد با ماشین‌ جنگی‌ عراق‌ مدنظر قرار گرفت.
به‌ همین‌ دلیل، عملیات‌ والفجر مقدماتی‌ در «فکه» و «خیبر» در هور طرح‌ریزی‌ شده‌ و به‌ اجرا درآمد.  طی‌ دوره‌ تعقیب‌ متجاوز که‌ از تیرماه ‌۶۱ آغاز شده‌ بود، یکی‌ از تدابیر مهم، بدست‌ گرفتن‌ ابتکار عمل‌ بود و بر همین‌ اساس‌ فرماندهان‌ ایرانی‌ در تلاش‌ برای‌ شناسایی‌ نقاط‌ ضعف‌ دشمن‌ برآمدند.
یکی‌ از نتایج‌ این‌ تلاش، شناسایی‌ منطقه‌ هورالهویزه‌ و انتخاب‌ این‌ آبگرفتگی‌ گسترده‌ برای‌ ضربه زدن‌ به‌ قوای‌ دشمن‌ بود.

به‌ همین‌ منظور، قرارگاه‌ «نوح۷)») سپاه‌ پاسداران‌ برای‌ انجام‌ نخستین‌ عملیات‌ بزرگ‌ آبی‌-  خاکی‌ ایران‌ تشکیل‌ شد. 
عملیات‌ «خیبر» با ۲۲۰ گردان‌ سپاه‌  و پاسداران‌ در هورالهویزه‌ و جزایر مجنون‌ و ۶ گردان‌ از ارتش‌ در پاسگاه‌ زید با سازماندهی‌ قرارگاه‌های‌ عملیاتی‌ «نجف» و «کربلا» و پشتیبانی‌ قرارگاه‌ نوح(۷) در ساعت‌۲۱  و ۳۰  دقیقه‌ روز ۳  اسفندماه‌ ۱۳۶۲ و با رمز «یا رسول‌ الله۹)») آغاز شد.
هور منطقه‌ای‌ همسطح‌ با دریا است. در برخی‌ نقاط‌ سطح‌ آب‌ دو تا سه‌ متر بالاتر از سطح‌ دریا می‌باشد. این‌ گونه‌ مناطق‌ در مسیر رودخانه‌های‌ دائمی‌ و فصلی‌ به‌ وجود می‌آیند.  منطقه‌ عملیاتی‌ خیبر در شرق‌ رودخانه‌ «دجله» و درون‌ «هورالعظیم» واقع‌ شده‌ بود و از شمال‌ به‌ «العزیز» و از جنوب‌ به‌ «القرنه»، «طلاییه» و یک‌ محور در «پاسگاه‌ زید» در محدوده‌ای‌ به‌ گستره‌ ۱۰۰ کیلومتر مربع‌ می‌رسید.
در داخل‌ این‌ گستره‌ دو جزیره‌ «مجنون»، دکل‌های‌ فشارقوی‌ برق، دکل‌های‌ تقویتی‌ رادیو و تلویزیون، تأسیسات‌ و کارخانه‌های‌ کاغذسازی‌ و چاه‌های‌ نفت‌ عراق‌ قرار داشت. همچنین‌ در حاشیه‌ دجله‌ حدود پنجاه‌ روستا وجود داشت‌ که‌ در هنگام‌ عملیات‌ خیبر همگی‌ خالی‌ از سکنه‌ غیرنظامی‌ بود.  قرار بود که‌ نیروهای‌ عمل‌ کننده‌ با عبور و پیشروی‌ در هور، بصره‌ را از سمت‌ شمال‌ تهدید کنند. البته‌ پیش‌ از در نظر گرفتن‌ و رسیدن‌ به‌ چنین‌ اهدافی، چند عملیات‌ انحرافی‌ و فریب، از جمله‌ تحریرالقدس‌ در بلندی‌های‌  شرقی‌ سد دربندیخان‌ عراق، والفجر ۵ در منطقه‌ کوهستانی‌ چنگوله‌ و والفجر ۶ در منطقه‌ چزابه‌ به‌ اجرا درآمده‌ بود. 
سازماندهی‌ رزمی‌ نیروهای‌ عمل‌ کننده‌ ایران‌ در این‌ عملیات‌ شکل‌ تازه‌ای‌ به‌خود گرفت، به‌ این‌ ترتیب‌ که‌ نیروی‌ زمینی‌ ارتش‌ با یگانهای‌ تحت‌ امر خود و با استعداد دو لشکر پیاده، ۲  لشکر زرهی‌ و یک‌ تیپ‌ هوابرد از محور «زید» و نیروهای‌ سپاه‌پاسداران‌ با دو لشکر پیاده‌ و یک‌ تیپ‌ زرهی‌ در همین‌ محور و ۹ لشکر، ۶ تیپ‌ پیاده‌ و ۳ تیپ‌ زرهی‌ از هور و طلاییه‌ در محور اصلی‌ وارد عمل‌ شدند.
علاوه‌ بر این، سپاه‌ در این‌ محور عملیات‌ فریب‌ خود را با ۵ تیپ‌ و یک‌ لشکر به‌ انجام‌ رساند. در مرحله‌ نخست، عملیات‌ به‌ طور همزمان‌ از سراسر محورها آغاز شد و پیشروی‌ با سرعت‌ عمل‌ و غافلگیری‌ دشمن‌ همراه‌ بود. هر چند در محور زید پیشروی‌ چندانی‌ میسر نشد، اما در محور هور که‌ خود به‌ چهار محور فرعی‌ العزیز، القرنه، جزایر مجنون‌ و طلاییه‌ تقسیم‌ می‌شد، بیشتر اهداف‌ حاصل‌ شد. 
این‌ پیشروی‌ آن‌ چنان‌ قوی‌ بود که‌ در روز چهارم‌ گروهی‌ از رزمندگان‌ به‌ شهر القرنه‌ پا گذاشتند و مردم‌ شیعه‌نشین‌ با قربانی‌ کردن‌ گوسفند به‌ پیشواز آنان‌ آمدند.  در محور شمالی‌ عملیات‌ (العزیز) رزمندگان‌ توانستند خود را به‌ رودخانه‌ دجله‌ رسانده‌ و تردد خودروهای‌ راه‌ بصره‌-  بغداد را قطع‌ کنند. دو جزیره‌ مجنون‌ نیز به‌ راحتی‌ دور خورده‌ و به‌ دست‌ قوای‌ ایرانی‌ افتاد. 
از نکات‌ ویژه‌ و برجسته‌ این‌ عملیات‌ پرواز چرخبال‌های‌ ایرانی‌ برفراز دو جزیره‌ مجنون‌ بود.  در مرحله‌ دوم‌ محور جزایر مجنون‌ و طلاییه‌ به‌ منظور الحاق‌ و پیشروی‌ به‌ سمت‌ «نشوه» در نظر گرفته‌ شد، اما بنا به‌ عللی‌ پیشروی‌ صورت‌ نگرفت‌ و دشمن‌ به‌ طور گسترده‌ای‌ به‌ استفاده‌ از انواع‌ بمبهای‌ شیمیایی‌ پرداخت. با توجه‌ با این‌ که‌ در این‌ عملیات‌ آبی‌-  خاکی‌ کوتاه‌ترین‌ فاصله‌ از خط‌ مقدم‌ خودی‌ تا خشکی‌ ۱۳ کیلومتر بود، امکان‌ پشتیبانی‌ زمینی‌ و بهره‌گیری‌ از یگان‌ تازه‌ تاسیس‌ شده‌ نیروی‌ دریایی‌ سپاه‌ وجود نداشته‌ و تلاش‌ هوانیروز هم‌ پاسخگوی‌ نیازمندی‌های‌ نیروهای‌ خط‌ شکن‌ و پدافندی‌ نبود و با وجود استفاده‌ عراق‌ از مواد شیمیایی‌ و پاتک‌های‌ فراوان، تنها دو جزیره‌ مجنون‌ حفظ‌ و تثبیت‌ شدند، ضمن‌ آنکه‌ «محمد ابراهیم‌ همت» فرمانده‌ لشکر ۲۷ محمد رسول‌ الله(9) سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ در جریان‌ دفع‌ پاتک‌ دشمن‌ به‌ جزایر مجنون‌ به‌ شهادت‌ رسید. 
در مرحله‌ سوم‌ عملیات‌ که‌ بیشتر به‌ منظور دفع‌ فشارهای‌ دشمن‌ به‌ جزایر مجنون‌ جنوبی‌ به‌ اجرا درآمد، طی‌ ۷۲ ساعت‌ پاتک، نیروهای‌ عراق‌ نزدیک‌ به‌ یک‌ میلیون‌ گلوله‌ توپ‌ و خمپاره‌ شلیک‌ کردند که‌ نشان‌ از حساسیت‌ و تمرکز قوای‌ دشمن‌ بر این‌ مناطق‌ بود.  در نتیجه‌ سه‌ مرحله‌ عملیات‌ خیبر بیش‌ از ۲۳ یگان‌ دشمن‌ از ۲۰ تا ۱۰۰ درصد متلاشی‌ گردیده‌ و تعداد ۱۶۱۴۰ تن‌ از نیروهای‌ دشمن‌کشته، زخمی‌ و اسیر شدند که‌ در میان‌ اسرا علاوه‌ بر افسران، درجه‌ داران‌ و سربازان‌ جیش‌الشعبی‌ عراق، تعدادی‌ غیرنظامی‌ از کشورهای‌ مصر، سودان، مراکش‌ و سومالی‌ نیز وجود داشتند.
افزون‌ بر این، ۳۳۰ دستگاه‌ تانک‌ و نفربر، ۶ فروند هواپیما، ۹ فروند چرخبال‌ و ۲۰۰ دستگاه‌ خودرو و شمار زیادی‌ از انواع‌ سلاح‌های‌ سبک‌ و سنگین‌ دشمن‌ منهدم‌ گردید. در مجموع‌ این‌ عملیات‌ در منطقه‌ای‌ به‌ وسعت‌ ۱۱۸۰ کیلومتر  انجام‌ شد که‌ جزایر مجنون‌ به‌ مساحت‌ ۱۶۰ کیلومتر مربع‌ همراه‌ با ۵۰ حلقه‌ چاه‌ نفت‌ و چندین‌ روستا از جمله‌ مناطق‌ آزادشده‌ در این‌ عملیات‌ می‌باشند.
در میان‌ غنایم‌ به‌ دست‌ آمده‌ از دشمن‌ علاوه‌ بر دستیابی‌ به‌ چاه‌های‌ نفت‌ منطقه‌ با ذخیره‌ میلیون‌ها بشکه‌ نفت، ۴۲ تانک‌ ونفربر زرهی، ۲۵۰ خودرو، ۱۹ عراده‌ توپ‌ صحرایی‌ (دوربرد)، ۳۰ عراده‌ توپ‌ ضدهوایی‌ و ۱۲۰ دستگاه‌ مهندسی‌ به‌ چشم‌ می‌خورد.
در ابتکار شناسایی‌ و برنامه‌ ریزی‌ برای‌ این‌ عملیات‌ می‌توان‌ از شهید حسن‌ باقری‌ قبل‌ از شهادت‌ در شناسایی‌ هور و ادامه‌ آن‌ توسط‌ علی‌ هاشمی‌ نام‌ برد. در این‌ عملیات‌ حمید باکری‌ و تقی‌ یاغچیان‌ به‌ شهادت‌ رسیدند. 

نام‌ عملیات:  خیبر
زمان‌ اجرا: سوم اسفندماه ۱۳۶۲
تلفات‌ دشمن‌ : ۱۶۱۴۰ کشته زخمی
رمز عملیات: یا رسول‌ الله ۹
مکان‌ اجرا: هورالهویزه‌ -   جبهه‌ جنوبی‌ جنگ‌ 
ارگان‌های‌ عمل‌کننده:  سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ در جزایر مجنون‌ و هورالهویزه‌ و ارتش‌ جمهوری‌ اسلامی‌ در پاسگاه‌ زید.
اهداف‌ عملیات: ادامه‌ تاکتیک‌ تعقیب‌ متجاوز، ضربه‌ زدن‌ به‌ ماشین‌ جنگی‌ دشمن‌ و به‌ کارگیری‌ ابتکار عمل‌ و تهدید جاده‌ بغداد -   بصره‌ و تصرف‌ و تأمین‌ جزایر مجنون‌ و بخشی‌ از هورالهویزه‌

يکشنبه سی یکم 5 1389


شاید این مسئله کمی اقراق‌آمیز بیاید ولی با استفاده از سیستم اتوماسیون اداری بدون کاغذ شما در مصرف کاغذ صرفه‌جوئی بسیاری انجام داده‌اید که خود این باعث قطع کمتر درختان و از بین نرفتن محیط زیست می‌شود.
براى تولید هر تن کاغذ در کشور ۱۵ اصله درخت تنومند قطع مى شود. این در حالى است که به رغم روند روبه کاهش سطح جنگل هاى کشور همچنان مصرف کاغذ خصوصاً در تهران روبه افزایش است و این کاغذها بعد از هر بار مصرف بدون اینکه مجدداً به چرخه تولید برگردند در زیر خاک مى پوسند و به آلودگى هرچه بیشتر آب و خاک مى افزایند. نزدیک به ۱۰ درصد معادل 7 ۵۰ تن از زباله هاى تهران را در روز کاغذ تشکیل مى دهد در حالى که کمتر از ۱۰۰ تن آن بازیافت مى شود.

  تولید روزانه 7 ۵۰ تن کاغذ زباله در تهران در حالی است که نرخ هر کیلو کاغذ وارداتی دو دلار است و سالانه ۵۵۰ هزار تن کاغذ وارد کشور می¬شود. در یک سال گذشته حدود ۱۵۰ هزار تن کاغذ در کشور تولید شده است و با اجرای طرح تفکیک کامل کاغذ در تهران ، هزینه واردات کاغذ در کشور ریالی خواهد شد. هم اکنون هزینه واردات کاغذ به کشور ۱/ ۱ میلیارد دلار است.
سال گذشته قیمت هاى جهانى کاغذ از حدود ۵۳۰ دلار درهرتن به ۸۲۰ دلار در هرتن افزایش یافت. این موجب شد اعتبارات و یارانه هاى مصوب براى واردات کاغذ جوابگوى تناژ مصوب نباشد از این رو با اعتبارات مصوب حجم کمترى کاغذ واردشد که این کمبود به سال جارى منتقل و موجب افزایش قیمت شد.

 روزانه حدود70 ۰ تن کاغذ باطله تنها در مرکز دفن زباله کهریزک دفع می شود که این مقدار کاغذ معادل دفن ۹۰۰ اصله درخت سبز و تنومند است. مواد اولیه تهیه کاغذ از درختان کمیاب جنگل ها تامین می شود به همین دلیل بازیافت کاغذ و محصولات کاغذی نسبت به تولید کاغذ در ۴۸ درصد از انرژی و ۵۸ درصد از آب مصرفی در صنعت کاغذسازی صرفه جویی می کند. برای تولید هر تن کاغذ ۲ تن چوب و ۲۰۰ هزار لیتر آب مصرف می شود که این میزان با بازیافت مواد به نصف کاهش می یابد.
در کشورهای توسعه یافته ۹۲ درصد مواد اولیه چندصد کارخانه کاغذسازی از کاغذهای باطله تامین می شود درحالی که در ایران ۲ کارخانه تولید کاغذ ۹۸ درصد مواد مصرفی را از چوب جنگل ها تامین می کنند.

روزانه بیش از ۸ درصد از ترکیبات زباله های شهری تهران را کاغذ و مقوا تشکیل می دهد و بازیافت روزانه این میزان کاغذ باطله حدود ۹۰۰ اصله درخت را از نابودی نجات می دهد.  برای تولید هر تن خمیر کاغذ سفید از چوب ، 3 تن یا 6 متر مکعب چوب جنگلی یا حدود 7 تن باگاس نیاز است که در صورت عدم استفاده از 6/1 میلیون تن باگاس، باید 370 هزار متر مکعب چوب مصرف شود که این مقدار چوب معادل رویش سالانه 457 هزار هکتار جنگل است.  دراینجا یک نمونه از سوالات هر گروه آمده است: 1-براى تولید هر تن کاغذ در کشور ۱۵ اصله درخت تنومند قطع مى شود. اگرروزانه در تهران 100 تن کاغذ بازیافت شود از قطع شدن چند اصله درخت جلوگیری می شود؟
2-اگر 90درصد از کاغذ مصرفی در تهران- به جای حدود 8 درصدفعلی- بازیافت شود از قطع چند درخت تنومند جلوگیری میشود؟

3-نزدیک به ۱۰ درصد معادل ۷۵۰ تن از زباله هاى تهران را در روز کاغذ تشکیل مى دهد کل زباله تهران در یک روز چند تن است؟ 4-نزدیک به ۱۰ درصد معادل ۷۵۰ تن از زباله هاى تهران را در روز کاغذ تشکیل مى دهد در حالى که کمتر از ۱۰۰ تن آن بازیافت مى شود.روزانه چند درصد از زباله های کاغذی تهران بازیافت می شود؟
5-با توجه به افزایش قیمت هاى جهانى کاغذ از حدود ۵۳۰ دلار درهرتن به ۸۲۰ دلار در هرتن در سال گذشته اگر امسال 30 درصد کاغذ را از زباله های تهران صرفه جویی کنیم و به ازای هر تن کاغذ بازیافت شده 50 در صد هزینه نهایی آن کاهش یابد با این کارسالانه چند دلار صرفه جویی ارزی می کنیم؟در حل این مساله اگر به اطلاعات دیگری نیاز دارید آن را ازمتن بالا استخراج کنید.

  در حین این کار به طور غیر مستقیم حساسیت دانش آموزان نسبت به صرفه جویی در مصرف کاغذ نیز افزایش می یابد. بعد از مطالعه متن و طرح سوالات می توانید به عنوان یک فعالیت پیشنهادی از گروه ها بخواهید راههایی که برای صرفه جویی بیشتر و بازیافت مناسب کاغذ می شناسند تا هفته بعد جمع آوری کنند و در 5 دقیقه به کلاس ارائه کنند.
منبع: مدرسه اینترنتی تبیان

ماشین های ظرفشویی؛ دستگاههای نسبتاً جدیدی هستند که استفاده از آن هنوز در کشور ما رایج نشده است. اما می توان پیش بینی کرد که طی سالهای آینده این دستگاه نیز در خانه شمار قابل ملاحظه ای از خانواده های ایرانی بویژه در شهرها راه یابد. خرید ماشین ظرفشویی ماشین های ظرفشویی مقدار زیادی برق و آب مصرف می کنند. بنابر این در خرید آنها باید به مصرف هر یک از این دو منبع توجه داشت. معمولاً ماشینهای ظرفشویی برای یک برنامه شستشوی معمولی که ۱ تا 5/1 ساعت طول می کشد؛ بین 6/1 تا 2 کیلووات ساعت برق مصرف می کنند. گرمایش آب تقریباً عمده ترین درصد انرژی مصرفی در ماشین لباسشویی می باشد. بنابر محاسباتی که در کشورهای پیشرفته برای انواع ماشینهای ظرفشویی انجام شده است. میزان برق مصرفی انواع ماشین های ظرفشویی انجام شده است؛ میزان برق مصرفی انواع این دستگاهها از 6/1 تا 2 کیلووات ساعت و میزان آب از 26 تا 40 لیتر متغیر است. .ماشینهای ظرفشویی به دو دسته اند. ماشینهای ظرفشویی با ظرفیت فشرده و با ظرفیت معمولی. مدلهای با ظرفیت فشرده؛ انرژی کمتری مصرف می کنند ولی گنجایش کمتری نیز دارند. اما اگر از مدل فشرده زیاد استفاده شود. مصرف انرژی آن نسبت به نوع دیگر بیشتر می شود.ماشین های ظرفشویی که عمدتاً خارجی هستند و در بازار ایران عرضه می شوند باید دارای برچسب راهنمای انرژی باشند؛ پس از بررسی کامل برچسب و میزان انرژی مصرفی ؛ ماشین لباسشویی مناسب خود را انتخاب نمایید. برای استفاده از ماشین های ظرفشویی لازم است به نکات زیر توجه شود: - تا حد امکان از برنامه کوتاه مدت (کم مصرف) استفاده کنید. همچنین اگر ظرفها را پیش از قرار دادن در دستگاه با یک دستمال تا اندازه ای پاک کنیم. امکان استفاده از برنامه کوتاه بیشتر است. اگر ظرف ها فقط کمی کثیف هستند از یک چرخه شستشوی سبک استفاده کنید. زیرا در این روش به دلیل استفاده کمتر از آب گرم و کاهش زمان کار دستگاه انرژی کمتری مصرف خواهد شد. - حتی الامکان از ظرفیت کامل ماشین ظرفشویی استفاده کنید. تعداد ظرفها تغییری در مصرف آب ماشین نمی دهد . پس بهتر است ظرفها را در طول روز داخل ماشین جمع کنید و سپس یکبار در ساعات غیر اوج مصرف آنرا بکار اندازید. - از پودر ظرفشویی به اندازه لازم استفاده کنید؛ زیرا ریختن پودر زیاد؛ هیچ تاثیری در تمیز تر شدن ظرف نخواهد داشت. - ظرفها را مطابق دستورالعمل تولید کننده در ماشین قرار دهید همه ردیفها را پر کنید تا از آب و انرژی حداکثر استفاده بشود. اما این کار بگونه ای باشد که گردش آب به راحتی صورت گیرد تا ظرفها کاملاً تمیز گردد. - پیش از قراردادن ظرفها در ماشین باقیمانده غذا را پاک کنید و مایعات را خالی کنید. بقیه کار را ماشین ظرفشویی انجام می دهد. اگر مجبور شدید که ظرفها را پیش از گذاشتن در ماشین آب بکشید حتی الامکان از آب سرد استفاده کنید. - از یک منبع آب گرم ارزان قیمت برخوردار هستید؛ در صورت امکان آن را مستقیماً به ماشین ظرفشویی وصل کنید. - دستگاه را حتی الامکان در ساعتهای پیک مصرف روشن نکنید. - در مورد سر و صدا به نکاتی که درباره یخچال گفته شد؛ توجه کنید. - نظافت منظم؛ عمر دستگاه را افزایش و مصرف انرژی آن را کاهش می دهد. - ماشین ظرفشویی را دور از یخچال قرار دهید زیرا ماشین ظرفشویی در هنگام کار تولید حرارت می نماید و مصرف انرژی یخچال را بالا می برد. - در صورتی که ماشین ظرفشویی شما سیستم خشک کن بدون گرما دارد؛ از آن استفاده کنید. اگر دستگاهی دارید که قدیمی تر است و مجهز به این سیستم نیست می توانید بعد از پایان شستشو ظرفشویی را خاموش کنید و در آن را باز بگذارید تا جریان هوا ظرفها را خشک کند.

منبع:شبکه آموزش صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران

پرسش ازعملکرد انقلاب اسلامی، در حقیقت پرسش از نحوه نگاه دین به حوزه ى عمومى نیز هست ودر نتیجه یک پرسش بنیادى است. پاسخ به این پرسش اگر چه پاسخ به عملکردهاى یک نظام سیاسى در یک دوره مشخص هست اما پاسخ به تبعات و پیامدهاى حضور مذهب در سیاست نیزمى باشد. نظام جمهورى اسلامى در دو دهه ى گذشته آزمون فرضیه ى مطلوبیت یا عدم مطلوبیت، عینیت دیانت و سیاست از حیث علائق توسعه سیاسی، اقتصادى و اجتماعى نیز مى باشد. عده اى براى نفى مطلوبیت این عینیت، مدعى هستند که دخالت دین در سیاست در همین مدت کوتاه در ایران، پیامدهاى نظیر:

ایجاد تمایل به سوى نوعى الیگارشی، تحقیر غیر روحانیون، شخصى کردن سیاست، تغییر و تفسیر پذیرى و تاثیر آن در بى ثباتى سیاسی، اختلاف رأى در تفسیر احکام، ناهماهنگى میان قوانین شرع و تحولات اجتماعى عدم تساهل و حذف گروهها و تعبیرهاى رقیب، تشدید شکاف میان اقوام و مذاهب، ایجاد تمایلات مطلق گرایانه در نظام سیاسی، ایجاد تمایلات دین گریزى و دین ستیزى در جامعه، دخل و تصرف در احکام دینى به اقتضاى مصلحت سیاسی، افزایش پتانسیل منازعه اجتماعى و سیاسی، ایجاد تعارضات منطقه اى و بین المللی، تاکید بر ملاک هاى ذهنى و غیرقابل تدقیق در واگذارى مناسب و در نتیجه عدم توجه به شایستگى و صلاحیت، گسترش ریاکارى و عدم اعتماد میان مردم، ایجاد چندگانگى در منابع مشروعیت و به تبع آن چند گانگى در مراکز قدرت، ایجاد محدودیت هاى اساسى بر مشارکت و رقابت سیاسی، ایجاد روحیه نخبه سالارى و خبره سالاری، تضعیف حقوق و آزادیهاى سیاسى جامعه، عدم تحمل اقلیت و حتى اکثریت، تضعیف هویت ایرانى و در نتیجه تقویت افزایش هاى گریز از مرکز، تبعیض جنسى و غیره (حسین بشیریه، 1378،ص ص 60-61).

صر فنظر از سطحى و ذهنى بدون پاره اى از پیامدهاى مذکور، بخودى خود این پیامدها، بازتاب دخالت ایدئولوژى غیر دینى در حوزه سیاست نیست و مى تواند با شدت بیشترى بعنوان بازتاب دخالت ایدئولوژی هاى غیردینى در حوزه سیاست، مانند: لیبرالیسم، سوسیالیسم و غیره نیزمحسوب شود. یعنى کسانی که دخالت دیانت در سیاست را بر انگیزاننده پیامدهاى مذکور تلقى مى کنند هیچ دلیل عقلى و تاریخى اى در دست ندارند که چنین پیامدهایى را نتوان در حوزه ى عمومى براى سایر ایدئولوژى ها اثبات کرد. همچنان که تا به امروز تاریخ اندیشه هاى سیاسى به ما مى آموزد که مشکلات جوامع امروزى و معضلات عظیم ترى چون جنگ، خونریزی، استعمار، استبداد، فقر، فحشاء، نابودى طبیعت، بحران محیط زیست، بحران اخلاق، بحران انسانیت و دهها بحران دیگر در کنار بحرانهایى که قبلا از آنها یاد شد تحت عناوین لیبرالیسم، سوسیالیسم، کمونیسم و سایر ایسم هاى ساخته ى ذهن و حاکمیت بشرى است. با این تفاصیل، ادعاهاى مذکور بخودى خود ارزش علمی، نظرى و کاربردى خود را در تحلیل پیامدهاى دخالت دین در سیاست از دست داده و پیروان چنین اندیشه هایى باید در جستجوى دلایل اختصاصى دیگر باشند که با تمسک به آن بتوان مطلوبیت خروج دین از صحنه سیاست را براى جوامع اثبات کنند. زیرا همانطوریکه گفته شد دلایل مذکور مى تواند پیامد دخالت هر گونه ایدئولوژى در حوزه ى سیاست باشد و اختصاص به دین ندارد.

پرسش بنیادى از دست آوردهاى انقلاب اسلامى و عملکرد جمهورى اسلامى با انگیزه هاى متفاوتى طرح مى شود. عده اى به انگیزه مخالفت با انقلاب تلاش مى کنند با طرح این گونه سوالها و نشر آن در میان مردم، این گونه القاء کنند که با انقلاب اسلامى نه تنها اوضاع کشور بهتر نشده، بلکه حتى از وضع گذشته نیز بدتر شده است. این گروه معمولا براى اثبات ادعاهاى خود به نقاط ضعف موجود، نابسامانی ها و مشکلاتى که ممکن است در جامعه به هر دلیلى وجود داشته باشد، توجه دارند. اراده عمومى چنین جریاناتى معطوف به حوزه هاى عمل نیست. آنها با عملکردهاى نظام جمهورى اسلامى میانه ى خوبى ندارند. لذا عمدتا سوال خود را برتمایلاتى است که مى توان براى تحقق نیافتن آنها دلایل متفاوتى ارائه داد.

یعنى عقلا عدم تحقق پاره اى از وعده ها، شعارها و آرمانها، به معنى ناتوانى یک رژیم سیاسى یا عدول از وعده ها نیست. همانطورى که بر اساس«ناکرده ها» نمى توان دست آوردهاى یک نظام سیاسى یا به تعبیر دیگر به «عمل کردها» ذهنى و در زمره آرمان ها و آرزوها و وعده هاست. اینکه چرا به بخشى از وعده ها عمل نشد و یا چرا پاره اى از آرمان ها تحقق پیدا نکرده خود یک موضوع تحقیق بوده اما از دایره مباحث این مقاله خارج است.

بنابراین آنهایى که عموما به عنوان مخالف، پرسشگر دست آوردهاى یک انقلاب اجتماعى و نظام سیاسى ناشى از این انقلاب هستند. تمایلى به تجزیه و تحلیل دست آوردها ندارند. اگر چه از دست آوردها سوال مى کنند اما اراده آنها عموما معطوف به آن اهدافى است که محقق نگردید، لذا از طریق چنین پرسش هایی، افکار عمومى و ذهنیت جامعه را به سمت نارسائی ها و مشکلات یک نظام هدایت مى کنند نه نقاط قوت و توانایی هاى یک نظام. ضد انقلابها، وابستگان به رژیم انقلابى متضرر شده، عموما در جرگه ى چنین پرسشگرانى هستند.

گروهى هستند که برخلاف گروه اول با طرح چنین پرسش هایى در پى مخالفت با یک نظام سیاسى نیستند آنها حقیقتا مى خواهند بدانند با یک نظام انقلابى چه تحولاتى در حوزه هاى عمومى اتفاق افتاده است. مخصوصا در دورانى که بحث از رشد و توسعه ى اقتصادی، سیاسى و فرهنگى بحث غالبى هست. چنین غالبى هست. چنین پرسشگرانى تمایل دارند تفاوت وضع موجود با وضع پیشین را درک کنند تا از برآیند این تفاوت، چشم اندازهاى آینده خود را براى زندگى کردن در تحت آموزه ها، برنامه ریزی ها و تصمیم گیری هاى چنین نظام ترسیم نمایند. پرسش گرانى که داراى چنین انگیزه هایى هستند عموما با عملکردها و دست آوردها سروکار دارند.

به اینکه چه باید مى کردیم و چرا نکردیم توجه ى چندانى ندارند. زیرا با منطقى که بر پرسش هاى آنها حاکم هست از طریق محاسبه هاى عقلى و منطقى و تطبیق شرایط ها و مقایسه ى آنچه حاکم هست از طریق محاسبه هاى عقلى و منطقى و تطبیق شرایط ها و مقایسه اى آنچه که بود با آنچه که انجام پذیرفت به راحتى امکان شناخت توانائی هایى یک نظام سیاسى براى آنها میسر خواهد گردید. بنابراین وقتى از دست آوردهاى یک نظام پرسش هایى مطرح مى شود باید متوجه باشیم که اراده ى چنین پرسش هایى معطوف به چیست. درکنار این گروه پرسشگرانى که طرح کردیم. گروه سومى را نیز مى توان تصور کرد که ازطرح چنین پرسش هایى بدنبال حب یا بغض هاى خود نیستند. آنها از موضع برآیند علمى توانائی ها و دست آوردهاى یک رژیم انقلابی، در جستجوى رسیدن به یک الگوى نظم سیاسى و سامان اجتماعى مطلوب و مناسب مى باشند. پرسش هاى چنین گروههایى عموما از منطق خاصى پیروى مى کند و پاسخ به این منطق نیز نمى تواند مبنى بر شعارها و لاف زنى هاى معمولى و یا داعیه هاى خطابه اى باشد.

صرفنظر از خاستگاه سوال، خود سوال فى نفسه یک سوال بنیادى و درست است. هیچ گروه حزب و جریانى نمى تواند به هر بهانه اى حق چنین سوالى را از جامعه سلب کند. همان طوریکه نمى توانند حق پاسخ به این سوال را از کارگزاران، هواداران و نظریه پردازان یک نظام سیاسى سلب کرد. اگر چه مقاله ى حاضر خوشایند پرسشگرانى که هدفى جزشبهه افکنى و فتنه انگیزى از طریق طرح پاره اى از سوالات ندارند. نخواهد بود اما براى دو گروه و جریان دیگر ممکن است مفید و قابل توجه باشد.

روش مقاله در پاسخ به این پرسش بنیادی، معطوف به جنبه هاى ایجاد حضور دین در حوزه هاى عمومى است و با جنبه هاى سلبى حضور دین در حوزه هاى عمومى که پاره اى ازمتفکران متمرکز در این جنبه ها هستند. میانه ى چندانى ندارند. در این مقاله به دنبال این هستیم که با توجه به یک جامعه ى آمارى مشخص که داراى باورها، گرایش ها، خواسته ها ، آرمان ها ، نیازها، استعدادها و امکانات هم سطحى مى باشند. پیامدهاى حاکمیت دو نظریه ى انقلابى و نظام هاى برآمده از این نظریه را به چالش کشیم. اگر چه این چالش، چالش منصفانه اى براى نظریه ى انقلاب اسلامى نیست، اما معتقدیم که اثرات حسن اراده ى جامعه و تامین نیازهاى فرآینده مردم و بهزیستى اجتماعى و توسعه ایران در طول حاکمیت دو دهه ى این نظام، توانایى پاسخ گویى و به چالش کشیدن الگوى توسعه سیاسی، اقتصادى و فرهنگى نهضت عدالتخانه و نظام مشروطه ى سلطنتى برآمده از این انقلاب را دارد. از طرف دیگر، معتقدیم، پرسش هایى مانند این که آیا دنیا و سیاست براى دین است و یا اینکه براى دنیا و سیاست است؟ سیاست وقتى صددرصد، دینى مى شود که هر گونه بحثى درباره توسعه به عنوان مصرف را کنار بگذاریم و این که اگر نهایت، توسعه باشد لاجرم دین، ابزارى مى شود و طبعا در مورد ابزارها با سهولت بیشترى مى توان تجدید نظر کرد تا در مورد غایات (حسین بشیریه، سیاسى در 1378، ص 61)

پرسشها انحرافى است و جامعه را از پرداختن به واقعیآت و محسوسات، مجربات و معقولات موجود باز مى دارد. پرسش ها به همان میزان ذهنى است که تصور شده روى کار آمدن دولت مطلقه ى رضاخان و حاکمیت سلسله ى پهلوى در ایران، جداى از فرآیند کارکرد و پیامدهاى نظام مشروطه و اندیشه ى مشروطه ى سلطنتى در ایران، قابل تحلیل مى باشد. مشروطه و اندیشه ى مشروطه ى سلطنتى در ایران، قابل تحلیل مى باشد. مشروطه به تعبیر عده اى ازمتفکرین تاریخ معاصر ایران، تکافوى ادله ى حاکمیت جریان غربگرایى یا تجدد طلبى تقلید گرا، در تاریخ ایران و محصول نهایى چنین گرایش هایى ذهنی، اگر افکار، اندیشه ها ، توانایى هاى خود را در تطبیق و مقایسه ى دستاوردهاى عینى این دو الگوى تجدد و ترقى در ایران معاصر هزینه مى کردند. نتایج چنین بررسی هایی، هم براى جامعه ى ایران مفید و هم براى نسل هاى آینده ملموس بود.

ذهنى بودن سطوح تحلیل چنین فرافکنى هایى را مى توان در تفکیک بین نیروهاى دولت مشروطه و نیروهاى دولت مطلقه در آثار پاره اى از این جریان ها مشاهده کرد.(1) دراین تفکیک، دولت رضاشاه و محمد رضا شاه جداى از دولت مشروطه، تحت عنوان دولت مطلقه مورد محاسبه قرار مى گیرند و فرضیه پردازان چنین دیدگاهى در مقابل دولت مطلقه یک دولت مشروطه نیز تصور مى کنند. اگر چه چنین تصوراتى در ذهن محل مناقشه نیست اما درعینات تاریخى ایران و جاهتى براى بررسى هاى علمى آن وجود ندارد. زیرا کسانى که کمترین اطلاعى از تاریخ معاصر این مرز و بوم داشته باشند مى دانند که رضا خان وسلسله پهلوى میراث باورها و اندیشه هاى روشنفکرانى است که بشریه تلاش مى کند آن هارا در زیر عنوان نیروهاى دولت مشروطه سازماندهى فکرى و سیاسى کند.

اگر این ساماندهى ساخته ى ذهن نیست. ارکان، عناصر، عوامل، نظریه پردازان و دستاوردهاى عینى چنین جریانى در حوزه هاى اندیشه، سیاست و فرهنگ چیست و کجاست؟ اگرچه تلاش دکتر بشیریه و رهروان افکار و اندیشه هاى وى در پاک کردن دامن با روشنفکران غرب گرا از آلودگی هاى عملکرد پنجاه ساله ى رژیم مشروطه ى سلطنتى پهلوى و بازسازى مجدد آنها در زیر عنوان نیروهاى دولت مشروطه (بشریه، 1378، ص 72) و جداکردن حساب هاى این نیروها از حسابهاى نیروهاى دولت مطلقه خوشایند مخالفان حکومت دینى در ایران است اما عقلانیت ایجاب مى کند که براى دورى از برچسب ذهن گرایی، برخورد سطحى با تاریخ و فقدان شان علمى در ارکان چنین نظریه هایى دستاوردهاى پهلوی، اشراف، خوانین، نخبگان سیاسى و روشنفکران، احزاب و نهادهاى اجتماعی، گروه هاى پارلمانی، طبقات متوسط شهری، مراکز تحقیقاتى و آموزشى و سایر نیروهاى اجتماعى که مى تواند خاستگاه ظهور و رشد نیروهاى به اصطلاح دولت مشروطه باشد در دوره ى پنجاه ساله ى حکومت پهلوى آنچنان با سیاست هاى دولت مشروطه رضا شاه و محمد رضا شاه هم ساز هستند که جایى براى ذهنیت هاى دیگر باقى نمى گذارد.

مباحث اجمالى مذکور نشان مى دهد که پرسش انقلاب اسلامى و نظام جمهورى اسلامى براى ایران چه کرد؟ صرفنظر از خاستگاه پرسش، به خودى خود یک پاسخ کلیدى است . این پاسخ وقتى معرفت آور خواهد بود که در یک نسبت مقایسه اى و تطبیقى مطرح گردد. یعنى دو الگوى مشابه در یک شرایط، امکانات، استعدادها، باورها، ارزش ها و آرمان هاى شبیه به هم مورد مقایسه قرار گیرد. بنابر این پاسخ تنها به پرسش هاى مورد نظر اگر چه ممکن است روشنگر باشد اما معرفت آور نیست. معرفت آورى پاسخ در آنجایى است که به خواننده معیارى براى تشخیص و تطبیق داشته باشد. تا وقتى که این معیار وجود نداشته باشد، پاسخ ها نیز آن چنان که باید موثر نبوده و حتى ممکن است ذهنى تلقى شود از دیدگاه این مقاله، بهترین معیارى که مى تواند حقانیت پاسخ هاى جمهورى اسلامى را به سوال مذکور نشان دهد یک بررسى علمى تطبیقى و مقایسه اى است.

زیرا همانطوریکه اکثر محققین مى گویند، تجزیه و تحلیل مقایسه اى یا تطبیقی، چشم انداز گسترده اى براى تشریح و درک فرآیندهاى تحولات سیاسى و اجتماعى فراهم مى سازد. کسانى که در اثبات نظریات خود على الخصوص و حوزه مباحث کمی، از روش مقایسه اى استفاده مى کنند نه تنها مجهز به ابزار نیرومند اندیشه و تحلیل مى گردند بلکه مى توانند با این روش مخاطبان خود را مجاب یا اقناع نمایند. «الکسى دو توکویل» متفکر بزرگ انقلاب فرانسه بدرستى گفته است که بدون مقایسه کردن، ذهن قادر به پیشرفت نیست. چون دگرگونی، تحول، ترقی، تجدد و تکامل و مفاهیمى شبیه به این وقتى قابل درک هستند که در نسبت با چیزى سنجیده و مقایسه شود.

هیچ پدیده اى به خودى خود در نسبت با خودش، پیشرفته، متکامل یا عقب مانده نیست. همه ى این مفاهیم در یک نسبت تطبیقى و مقایسه اى قابل درک هستند، اگر گفته مى شود فردى گروهی، جریانى یا جامعه اى پیشرفته یا عقب مانده است، این داورى بر اساس یک معیارى صورت مى گیرد. تا آن معیار در دست ما نباشد چگونه مى توانیم بحث از پیشرفت یا عقب رفت داشته باشیم. با این توصیف، مقایسه و تطبیق به تعبیر «گابریل آلموند» ،جایگاهى محورى در اندیشه ى بشرى دارد و هسته روش شناختی، روش علمى نیز به شمار مى رود. (آلموند و دیگران، 1377، .....ص 3).حتى براى سنجش یک پدیده نسبت به خودش بایدبه فرآیند تاریخى آن پدیده توجه کرد. یعنى باید براى سنجش یک پدیده نسبتى تحقق پیدا کند.

بنابر این اگر قرار است به این سوال پاسخ داده شود که انقلاب اسلامى و نظام جمهورى اسلامى براى مردم ایران چه کرده؟ و اگر قرار است این پاسخ به دور از شعارها و لافزنى هاى سیاسى باشد باید آثار و دستاوردهاى آنرا دید و لمس کرد. لمس کردن این آثار و سنجش مبتنى برخوب و بد بودن آن نسبت به گذشته یا سایر داوریهاى ارزشی، فقط از طریقت طبیق و مقایسه ممکن است و لاغیر. براى این تطبیق و مقایسه روش هاى متفاوتى وجود دارد. عده اى ممکن است معتقد باشند که براى داورى عملکرد انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى باید کشورهاى پیشرفته اى چون آمریکا و اروپا را معیار و میزان سنجش قرار دهیم. عده اى دیگر ممکن است دستاوردهاى انقلاب اسلامى را در نسبت با دستاوردهاى سایر انقلابات مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. پاره اى از متفکرین ممکن است این چنین دستاوردهایى را در نسبت با کشورهاى همسطح مورد تطبیق، مقایسه و داورى قرار دهند.

هر کدام از این روشها از جنبه علمى مورد تردید و انکار نیستند و هر متفکرى حق دارد براى داورهاى علمى خود روش مورد پسندش را انتخاب کند اما باید دید که در حوزه هاى دیگر گونه هاى سیاسی، اجتماعى و اقتصادى منطق کدام روش مفید، موثر و علمى است. از دیدگاه ما بهترین ملاک داورى براى سنجش سطح دگرگونیهاى جمهورى اسلامى و دستاوردهاى انقلاب اسلامی، مقایسه و تطبیق وضع کنونى ایران نسبت به دوره نظام مشروطه است. یعنى اگر مى خواهیم به یک داورى ملموس، عینى و علمى برسیم نمى توانیم جمهورى اسلامى را با دوره ى صفویه یا حتى نظام قاجاریه مقایسه کنیم همانطوریکه مقایسه و تطبیق دستاوردهاى جمهورى اسلامى با دستاوردهاى سایر انقلابات جهان و رژیم هاى انقلابى نیز ذهنى است. زیرا زمینه ها، شرایط، خاستگاه هاى اقتصادی، اجتماعى و فرهنگى هیچ کدام از این انقلابات و نظام هاى سیاسى حاکم بر آنها، منطبق با شرایط ایران نیست. به صرف وجود یک سلسله علائم مشابه که نمى توان دو حوزه ى اجتماعی، سیاسى متفاوت را با هم تطبیق کرد و بعد نتیجه ى علمى گرفت. همان طوری که حتى نمى توان براى دستیابى به یک سنجش علمى و منطقی، انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى را با کشورهاى مشابه و همسایه ها سنجید و داورى کرد. به اعتقاد ما عینى ترین، علمى ترین و منطقى ترین مقایسه و تطبیق، مقایسه رژیم نهضت مشروطه با رژیم انقلاب اسلامى است. براى این ادعا دلایل مختلفى وجود دارد که مهمترین آن ها مى توانند دلایل زیر باشد:

1- هر دو دگرگونى در بستر سیاسى و اجتماعى ایران اتفاق افتاد.
2- هر دو دگرگونى در بستر باورها، اعتقادات و ارزش هاى مشابه شکل گرفت.
3- هر دو دگرگونى خاستگاه تمایلات مردمى بود که به هر دلیلى از نظم موجود راضى نبوده و بدنبال تاسیس نظم مطلوب بودند.
4- نظام مشروطه سلطنتى و نظام جمهورى اسلامى ماحصل دو حرکت بزرگ اجتماعى در ایران بودند. اگز چه سطوح اثرات این دو حرکت همسطح نیستند .
5- نظام هاى برآمده از این دو انقلاب دو الگوى متفاوت براى رشد و توسعه ایران مطرح کردند.

با تفاصیل مذکور و سایر دلایلى که مى توان براى علمى بودن این مقایسه و تطبیق ارائه داد و ما براى پرهیز از اطاله ى کلام از ذکر آنها خوددارى مى کنیم. معتقدیم که این دو الگوى توسعه و رشد و دو معیار عینى براى چنین سنجشى اگر چه عاقلانه و منطقى باشد اما عادلانه نیست. زیرا گستره ى زمانى عملکرد الگوى رشد و توسعه مشروطه با گستره زمانى عملکرد الگوى رشد و توسعه جمهورى اسلامى یکسان نیست. تاریخ مشروطه در ایران به پایان رسیده است و ما یک محدوده زمانى عینی (حدود هفتاد سال) براى سنجش دستاوردهاى این نظام در دست داریم در حالی که جمهورى اسلامى یک جمهورى مستقر است هنوز بیست سال از عمر او نگذشته است. آیا سنجش دستاوردها و عملکردهاى یک الگویى که هفتاد سال حاکمیت داشته با الگویى که فقط یک سوم این دوره را در اختیار داشته است عادلانه است؟ اگر این اشکال علمى و منطقى را در کنار سایر موانع و مشکلاتى که براى انقلاب اسلامى و نظام جمهورى اسلامى وجود داشته و دارد ولى هیچگاه براى انقلاب عدالتخانه و نظام مشروطه ى سلطنتى وجود نداشته است قرار دهیم، خواهیم دید که ادعاى جمهورى اسلامی در اعتراض حقانیت چنین تطبیق و مقایسه اى انصافاً ، علماً و منطقاً ادعاى درستى است. با این توصیف به نظر مى رسد جمهورى اسلامى علیرغم این تفاوت زمانى گسترده و فرصت اندکى در دست داشته است شجاعت خودنمایى با تمامى دستاوردهاى هفتاد و اندى ساله نظام مشروطه ى سلطنتى را در ایران واداشته باشد. براى اینکه هر چه بیشتر عمق غیر عادلانه بودن این تطبیق را درک کنیم در کنار همساز نبودن فرصت هاى زمانى اى که در اختیار این دو الگوى رشد و توسعه بود، به عوامل دیگرى که مى تواند تفاوت این تطبیق و شرایط نامساوى آنها را نشان دهد اشاره خواهیم کرد:

1-حمایت سیاسى و نظامى قدرتهاى خارجی:

نظام مشروطه ى سلطنتى در ایران از بدو تاسیس تا روز فروپاشى مطلقا تحت حمایت قدرت هاى خارجى و در راس آن انگلیس و آمریکا و بطور کلى اروپا قرار داشت. ارکان این رژیم هیچگاه به چالش کشیده نشد. ابر قدرت هاى سیاسى و اقتصادى دوران، تا آخرین روزفروپاشى پشتوانه هاى سیاسى و امنیتى رژیم مشروطه در ایران بودند. در حالی که تاریخ نشان مى دهد که جمهورى اسلامى به طور کلى جز تکیه بر قدرت مردمى و نیروهاى داخلى از پشتیبانى هیچکدام از ابرقدرت هاى دوران برخوردار نبوده و به انحاء مختلف نیز باابقاى این رژیم در ایران مقابله و مبارزه شد و بر روى ساقط کردن آن سیاست هاى متفاوتى اجرا گردید که تحریم اقتصادی، ایجاد بحران هویت، جنگ تحمیلی، تهاجم فرهنگی، راه اندازى گروه هاى کودتا و ایجاد گروههاى تروریستى براى کشتار مردم و سران این نظام ، کمترین آن سیاست ها بود.

2-تحمیل جنگ خانمان سوز:

نظام مشروطه سلطنتى از بدو تاسیس هیچگاه بطور گسترده درگیر یک جنگ طولانى خانمان سوزنگردید. در حالی که بر نظام جمهورى اسلامى از همان ابتداى تاسیس، جنگى را تحمیل کردند که بخش اعظمى از منابع ملی، بنیادهاى اقتصادی، زیرساختهاى اجتماعى و در راس همه ى آنها نیروهاى انسانى کارآمد، متفکر و مفید را از این نظام گرفتند. در زیرساختهاى سیاسی، اقتصادى و اجتماعى ایران، میلیاردها ریال خسارت جنگى را تحمیل کردند که بازسازى همین خسارت ها صرفنظر از خسارتهاى عظیم انسانى در جمهورى اسلامى به تنهایى ممکن است با تمام دوران سازندگى رژیم مشروطه سلطنتى برابرى کند.

3-کارکرد انواع الگوهاىتوسعه:

در نظام مشروطه سلطنتى تمامى الگوهاى توسعه و رشد غربى بوسیله نخبگان این رژیم (که در ایران معروف به جریان روشنفکراى شده اند) و با حمایت و پشتوانه فکرى و علمى نخبگان سیاسى و اقتصادى غرب پیاده گردید و دستاوردهاى آن نیز مشخص است. به عبارت دیگر ایران که یکى از کشورهایى بوده که در دوره حاکمیت رژیم مشروطه سلطنتى تا آخرین روزفروپاشى میدان آزمون و آزمایش هاى الگوهاى متفاوت رشد و توسعه غربى براى کشورهاى در حال توسعه بود. در حالیکه در نظام جمهورى اسلامى با توجه به شرایط جنگى و با توجهبه دیدگاه کشورهاى پیشرفته جایى براى آزمون این الگوها وجود نداشت بنابراین اگر پیشرفت و رشدى در این دوره ملاحظه کردیم باید متوجه باشیم که این رشد و پیشرفت برخاسته از افکار، اندیشه ها ، عملکردهاى نخبگان بومى است نه همیارى و برنامه ریزى و حمایت هاى غربی.

4-نسبت جمعیتی:

دستاوردهاى هفتاد و اندى ساله ى رژیم مشروطه سلطنتى با توجه به رشد و تناسب جمعیتى بین 20 تا30 میلیون نفر محاسبه مى شود در حالیکه دستاوردهاى بیست و پنج میلیون ساله ى جمهورى اسلامى را باید با تناسب رشد جمعیتى 30 تا 70 میلیون نفر محاسبه کرد. باید دید دستاورد الگوى رشد و توسعه ى رژیم مشروطه در هفتاد سال براى سى میلیون نفر با توجه به شرایط جهانى و میزان درآمدها و هزینه ها چقدر بوده و همین موضوع در رژیم جمهورى اسلامى در طول بیست و پنج سال براى هفتاد میلیون نفر چه بوده است؟!

5-نسبت منابع و درآمدها:

میزان تولید نفت و درآمدهاى حاصل از آن با توجه به حجم جمعیت در طول حاکمیت رژیم مشروطه سلطنتى با همین معیار در طول حاکمیت جمهورى اسلامى یکى دیگر از معیارهاى مهم سنجش این دو الگوى رشد و توسعه است، بعبارت دیگر اگر دستاوردى براى جمهورى اسلامى اثبات شد باید توجه داشته باشیم که این موفقیت ها با توجه به ذخایر ثابت نفتی، میزان تولید، میزان درآمد و سایر نوسانات مربوطه در طول این بیست و پنج سال (صرفنظر از هزینه و خسارتهاى جنگی) در مقابل دستاوردهاى آن هفتاد سال، با شرایط مربوط بوده است. در کنار موارد مذکور مى توان علل و عوامل دیگرى را نیز مرود بحث و بررسى قرارداد که بطور کلى این علل و عوامل حقانیت جمهورى اسلامى را در غیر عادلانه خواندن چنین مقایسه اى مورد تأیید قرار مى دهد. اما با همه ى این مباحث باز هم پیروان جمهورى اسلامى و نظریه پردازان رشد و توسعه ى این رژیم مشروطه ى را در طول حاکمیت هفتاد و اندى ساله خود با دستاوردهاى جمهورى اسلامى در طول همین مدت کوتاه، بدون محاسبه ى خسارات جنگى و هزینه مادى بازسازى مناطق جنگى و سایر تأسیسات خسارت دیده دارند.

نظریه پردازان جمهورى اسلامى و متفکران وابسته به آن معتقدند که جریان غربگرایى و روشنفکرى وابسته به این جریان در طول حاکمیت مطلق دویست ساله ى خود (از بعد ازجنگهاى ایران و روس تا فروپاشى رژیم پهلوی) بر ارکان تصمیم گیریهاى سیاسی، اقتصادی، فرهنگى و اجتماعى (بصورت مستقیم و غیر مستقیم) و اجراى انواع و اقسام مدلهاى توسعه در ایران عصر مشروطیت و بهره گیرى از حمایت هاى فکری، سیاسى و اقتصادى غرب، به نظر نمى رسد که یک دهم آنچه که جمهورى اسلامى در طول دوران حاکمیت بیست و پنج ساله ى خود براى مردم ایران به ارمغان آورده است بازده داشته باشد.(2) از طرف دیگر غربگرایان و روشنفکران وابسته به این جریان در داخل و خارج مدعى هستند که اندیشه ها و نظریه هاى اسلامی-انقلابى موجود توان علمى و عملى آن را ندارد که حیاتى ترین نیاز جامعه ى ما، یعنى سازگار کردن آن را با مقتضیات عصر جدید، رفع کند و نوعى دولت دینى جدید برپا دارند که بتواند استقلال و هویت ملى را پاس بدارد و در عین حال عقب ماندگى هاى ملى را جبران کند و جامعه اى آزاد و پیشرفته و برخوردار ازحقوق فردى و اجتماعى بسازد (ناصر ایرانی، 1378، ص 18) براى اثبات صحت و سقم این دو ادعا، علمى ترین و منطقى ترین روش تطبیق و مقایسه است. در این مقاله همه دستاوردهاى انقلاب مشروطیت را با بخشى از دستاوردهاى این دو انقلاب بزرگ به نوعى مقایسه دو الگوى تجدد طلبى نیز مى باشد.

الگویى که بعد از جنگ هاى ایران و روس حیات فکری، سیاسى و فرهنگى خود را در ایران آغاز کرد و از همان ابتدا شعار تعطیلى عقل ایرانى و تقلید از فرنگستان (و بعدا ًغرب) را ترویج کرد. آرمانهاى این جریان با حاکمیت رژیم مشروطه بر دستاوردهاى انقلاب بزرگ عدالتخانه، به نتایج مشخصى براى تحولات سیاسی، اقتصادى ایران معاصر رسید. نتایجى که محصول افکار، برنامه ها، اندیشه ها، روش ها و الگوهاى جریان تجددطلبى غربگرا در ایران بود. این جریان اگر نگوئیم در حدود یک صد واندى سال، لیکن با قاطعیت مى توانیم ادعا کنیم هفتاد و اندى سال بر ساختار سیاسی، اقتصادى و فرهنگی، ایران سلطه ى مطلقه داشته و فرصت کافى براى اجراى طرح هاى توسعه خود به منظور رسانیدن ایران به دروازه هاى تجدد و ترقى داشتند. الگویى که اگر حیات فکرى آن همپاى حیات جریان اول از بعد جنگ هاى ایران و روس آغازشد اما انقلاب اسلامى ایران بستر مناسب را براى اجراى طرحهاى عملى این الگو فراهم ساخت و اکنون در این مقاله در پى پاسخ به شعارها و عملکردهاى این الگو هستیم.

سطح تحلیل دستاوردهاى نهضت مشروطه و انقلاب اسلامى در چشم اندازهاى به توسعه:

وقتى از سطح تحلیل در چشم اندازهاى توسعه بحث مى کنیم. بدنبال این نیستیم که بررسى هاى مقایسه اى خود را پیرامون دستاوردهاى نهضت مشروطه و انقلاب اسلامى با نشان دادن نرخ رشد تولید ناخالص ملی، درآمد سرانه و سایر شاخص هاى کمى محدود کنیم زیرا مباحث اولیه ى توسعه به ما مى آموزد که شاخص کمى تحولات اقتصادى مانند بالاروى نرخ رشد تولید ناخالص ملی، درآمد سرانه، در یک دوره معین معیار مطمئنى نیست. توسعه پدیده اى عام تر از رشد اقتصادى است و نه تنها جنبه هاى کمى بلکه جهت هاى کیفى یک جامعه را نیز در بر مى گیرد.

اگر چه شاخص هایى نظیر فقر، بیکاری، نابرابری، حداقل تغذیه، کمبود مسکن، آموزش ناقص و امثال ذالک در بحث توسعه، معیارهاى داورى هستند اما از آنجایى که این معیارها عموماً مبتنى بر اطلاعات و آمار دقیق و مطمئنى نیستند نمى توانند به عنوان معیارها یا شاخص هاى قابل اطمینان باشند. به اعتقاد نظریه پردازان توسعه، حتى برآورد درآمد سرانه نیز به عنوان شاخص اصلى توسعه اگر چه مورد توجه و اعتماد پارهاى از اقتصاد دانان است. اما این شاخص نیز تحت تاثیر همان عیب نیز مى باشد. یعنى شاخص هاى کمى اقتصادى اگر چه ممکن است مفهوم رشد را در یک کشور نشان دهد اما به خودى خود به معنى توسعه ى جامعه نیست.

مى گویند توسعه یک پدیده عینى است و برخلاف رشد، امرى پیچیده و چند بعدى مى باشد که به سادگى نمى تواند از طریق شاخص هایى نظیر درآمد سرانه، ازدیاد پس انداز، سرمایه گذاری، انتقال تکنولوژى پیشرفته از جوامع صنعتى و غیره اندازه گیرى شود. چرا که در مفهوم توسعه علاوه بر بهبود شرایط اقتصادى و ترقى سطح تکنولوژی، ازدیاد ثروت ملى و سایر شاخص هاى کمى باید تغییرات اساسى کیفى و ساخت اجتماعی، سیاسى وفرهنگى نیز پدید آید. در توسعه، علاوه بر زمینه هاى اقتصادی، سیستم اجتماعی، سامان سیاسى و رفتارهاى انسانى نیز متحول مى شود و جامعه به سوى یک زندگى انسانى تر ارتقاء پیدا مى کند. بر همین اساس وقتى بحث از توسعه در یک جامعه اى مى شود، عموماً سه جزء از جامعه مورد توجه قرار مى گیرد.

1- اقتصادى
2- سیاسى
3- فرهنگى

در حوزه توسعه ى اقتصادی، دگرگونى اقتصاد از یک اقتصاد معیشتى روستایى و منطقه اى به یک اقتصاد عقلانی، تجاری، شهرى و ملى همراه با ایجاد نهادهاى مناسب براى مقطعی، رسیدن به اهداف مطلوب نوسازى از قبیل افزایش بازدهى تولید، ایجاد برابری هاى اقتصادى و اجتماعی، کسب دانش و فنون و مهارت تازه، بهبود وضع نهادها، رسیدن به یک سیستم هماهنگ و موزون و بالاخره نمایان ساختن سطح علم و فنون در جامعه و گسترش ظرفیت هاى تولیدى و مباحثى شبیه به این ها مطرح مى باشد. در حوزه توسعه سیاسی مباحثى چون مردم سالاری، برابری، ثبات، مشروعیت، مشارکت،بسیج، نهادى کردن، قابلیت، هویت، نفوذ، توزیع، همبستگی، عقلانى کردن، امنیت، رفاه،عدالت و آزادى در سرلوحه ى مباحث قرار مى گیرد. در توسعه فرهنگى نیز مباحث متنوعى از تحولات معنوی، فکری، هنری، شیوه هاى خاص زندگی، آداب ، رسوم، عادات، مراسم ها و مناسک، شعر، ادبیات ، ارتباطات، هنجارها،باورها، اعتقادات، گرایش ها، بینش ها و امثال ذالک مطح هست. بنابراین مى بینیم که مبحث توسعه فرهنگى اثرات قابل توجهى در سطوح مباحث دیگر توسعه نیز خواهد داشت.

با توجه به معیارهاى مذکور، سطوح مقایسه ى دو الگوى تجدد و ترقى نهضت مشروطه و انقلاب اسلامى جهت مشخص بخود مى گیرد. همانطوری که گفته شد بررسى هاى ما مبتنى برآرمان هاى الگوى توسعه نیست. بلکه دستاوردهاى عینى این دو الگو در مسیر توسعه است. آرمان ها هیچگاه مطلقاً در حیات اجتماعى بشر تحقق پیدا نخواهند کرد. زیرا تحقق مطلق آرمانها، یعنى پایان تجربه و پایان تجربه یعنى پایان تاریخ، «اتوپیا» پردازان، معتقد به پایان آرمان ها، یعنى پایان تجربه و پایان تجربه هستند.

ادامه دارد...


منابع:
- یوسف نراقی، توسعه و کشورهاى توسعه نیافته، مطالعه تحلیلى از جنبه هاى نظرى – تاریخى توسعه نیافتگی، شرکت سهامى انتشار، تهران، 1373، چاپ دوم
- یان روکس برو، جامعه شناسى توسعه، بررسى نظریه هاى توسعه نیافتگی، ترجمه مصطفى ازکیا، نشر توسعه، تهران، 1370 – ایضاً ترجمه ى دیگر این کتاب، رایان روکس بروف،نظریه هاى توسعه نیافتگی، ترجمه على هاشمى گیلانی، نشر سفیر، تهران، 1369
- جون رابینسون، جنبه هایى از توسعه و توسعه نیافتگی، ترجمه حسن گلریز، نشر نی،تهران، 1365
- کیومرث پریان، جهان سوم و توسعه یافتگى و نیافتگی، انتشارات توس، تهران، 1357
- مایکل تودارو، توسعه اقتصادى در جهان سوم (2 جلد)، ترجمه غلامعلى فرجادی، نشرسامان برنامه و بودجه، مرکز مدارک اقتصادی- اجتماعى و انتشارات، تهران، 1368- چاپچهارم
- الگوهاى نظرى در اقتصاد توسعه (دیدگاه هاى کلاسیک، انتقادات و واکنش هاى متاخر)،ویراستار، راجانى کانث، ترجمه غلامرضا آزاد (ارمکی)، نشر دیدار، تهران، 1374
- عبدالله جیروند، توسعه اقتصادى «مجموعه عقاید» انتشارات مولوی، تهران، 1366
- احمد سیف، اقتصاد ایران در قرن نوزدهم، نشر چشمه، 1373
- حمید میرزاده، سید شمس الدین حسینی، آمار سخن مى گوید، بى نا، تهران، 1378، چاپدوم
- گابریل ا. آلمومد ودیگران، چارچوبى نظرى براى بررسى سیاست تطبیقی، ترجمه علیرضاطیب، انتشارات مرکز آموزش مدیریت دولتی، تهران، 1377، چاپ دوم
- رونالد چلیکوت، نظریه هاى سیاست مقایسه ای، ترجمه وحید بزرگى و علیرضا طیب،موسسه خدمات فرهنگى رسا، تهران، 1377
- لوسین دبلیو پاى و دیگران، بحران ها و توالى ها در توسعه سیاسی، ترجمه غلامرضاخواجه سروی، پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران، 1380
- مایرون وانیرو دیگران، درک توسعه سیاسی، پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران، 1379
- مایرون وانیرو دیگران، نوسازى جامعه، چند گفتار در شناخت دینامیسم رشد، ترجمه رحمت الله مقدم مراغه ای، شرکت سهامى کتاب هاى جیبی، تهران، 1353، چاپ دوم
- یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل محمدی، ابراهیم فتاحی،نشرنی، تهران، 1377، چاپ دوم
- نیکى آرکدی، نتایج انقلاب ایران، ترجمه مهدى حقیقت خواه، انتشارات ققنوس، تهران،1383
- ابراهیم فیوضات، دولت در عصر پهلوی، انتشارات چاپخش ، تهران، 1357
- محمد على همایون کاتوزیان ، اقتصاد سیاسى ایران از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی، ترجمه محمد رضا نفیسی، کامبیز عزیزی، نشرمرکز، تهران،1377، چاپ ششم
- منصور معدل، طبقه، سیاست و ایدئولوژى در انقلاب ایران، ترجمه محمد سالار کسرایی،نشر مرکز بازشناسى اسلام و ایران، تهران، 1382
- محسن میلانی، شکل گیرى انقلاب اسلامى از سلطنت پهلوى تا جمهورى اسلامی، ترجمه مجتبى عطازاده، انتشارات گام نو، تهران، 138- ناصر ایرانی، جامعه و روشنفکراندینی، به بهانه کتاب پس از دوم خرداد، نگاهى جامعه شناختى به جنبش مدنى ایران،حمید رضا جلایى پور، نشر مرکز، تهران، 1378
- حسین بشیریه، جامعه مدنى و توسعه سیاسى در ایران، گفتارهایى در جامعه شناسى سیاسی، موسسه نشر علوم نوین، تهران، 1378 .

پاورقى :
1- براى مطالعه پیرامون مسئله ر.ک 25 گفتار پیرامون انقلاب اسلامى زیر نظر على دارایى نشر هماهنگ،تهران، 1382 و همچنین کتاب 92 دستاورد انقلاب اسلامى ایران با نگرش بر دیدگاه هاىامام خمینى و رهبر معظم انقلاب اسلامی، معاونت فرهنگى ستاد مشترک سپاه – اداره تبلیغات، تهران، 1382 چاپ دوم، اولین گزارش ملى توسعه جمهورى اسلامى ایران(1378)سازمان برنامه و بودجه و سازمان ملل متحد تهران، 1378
دسته ها : عمومی
دوشنبه شانزدهم 10 1387
با ادامه اعتراضات مردم با دو مهاجرت و نیز خواسته مردم مبنی بر عزل عین‌الدوله و همچنین اندیشه تأسیس مجلس شورای ملی در افکار مردم شاه مجبور به برکناری عین‌الدوله شد و با تأسیس مجلس موافقت کرد.
پس از تهیه نظامنامه انتخابات و امضای آن بوسیلة شاه انتخابات مجلس در شهریور 1285 هـ .ش برگزار شد و نخستین مجلس مشروطه در مهر ماه همان سال گشایش یافت این مجلس نوشتن قانون اساسی رابه کمیته‌ای منتخب واگذار کرد. این کمیته به سرعت با بهره‌گیری از قوانین اساسی بلژیک و فرانسه قانون فراهم آورد و به امضای شاه رساند. شاه بیمار اندکی بعد از امضای قانون اساسی درگذشت ومحمد علی شاه به سلطنت رسید.
در این زمان، اهداف و ماهیت جناحهای مختلف آشکار می‌شد. بعضی از روزنامه‌های نوظهور مقدسات مذهبی مردم را مورد حمله قرار می‌دادند گروهی از روحانیون تهران به رهبری شیخ‌فضل‌ا… نوری به منظور رویارویی با این تحرکات، مشروطه خواهان را به باد انتقاد گرفتند و با تجمع در حرم حضرت عبدالعظیم خواستار مشروطة مشروعه شدند.
در زمان محمد علی شاه متمم قانون اساسی تدوین شد و به امضای شاه رسید. این متمم که در آن حق نظارت پنج مجتهد بر قوانین در نظر گرفته شده بود. به اصرار روحانیانی مانند شیخ فضل‌ا… شکل گرفت.
محمد علی شاه برای رویارویی با مشروطه خواهان در پی بهانه بود و دولت روسیه نیز به عنوان حامی در کنار او قرارداشت. حمله به کالسکة شاه که برخی از مورخان آن را نقشه دربار شمرده‌اند بهانه‌ای مناسب در اختیار شاه نهاد. او در دوم تیر ماه 1287 هـ .ش به پیشنهاد لیاخوف فرمانده روسی قزاق‌ها فرمان حمله به مجلس را صادر کرد. هر چند در ظاهر همه چیز به سود شاه تمام شد ولی سرانجام مقاومت علمای نجف که در فتوای خود به دفاع از نهضت و سرزنش محمد علی شاه پرداختند تلاش ستارخان و باقرخان به فتح تهران و برکناری محمد علی شاه و به قدرت رسیدن فرزند دوازده ساله‌اش انجامید.
پس از آن، افول مشروطه آغاز شد حضور روسها در شمال و انگلیسیها در جنوب کشور و مداخلات بی‌اندازة آنها که موجب ضعف قدرت مرکزی می‌شد. اعتماد به مخالفان مشروطه مانند عین‌الدوله، قدرت یافتن مجدد فرصت‌طلبان، خانها و اشراف قدیمی، آغاز جنگ جهانی اول، قحطی‌های وسیع، عدم موفقیت دولت در تأمین امنیت و معیشت مردم و ناخشنودی فراگیر ملت، زمینه را برای ظهور دوبارة استبداد فراهم ساخت.

دسته ها : عمومی
جمعه سیزدهم 10 1387

از دیگر دستاوردهای جهانی انقلاب اسلامی ایران، قدرت و عزّت یافتن ایران در سطح جهان می‌باشد. بر هیچ صاحب نظر سیاسی پوشیده نیست که تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، کشور ایران نه تنها در سطح جهانی و در بین کشورها و قدرتهای جهانی نقش و قدرت تعیین کننده‌ای نداشت و در معادلات سیاسی و تصمیم‌گیریهای جهانی به بازی گرفته نمی‌شد، بلکه به علت وابستگی و تبعیت از ابرقدرت غرب و ایفاء نقش ژاندارمی در منطقه برای آمریکا، بین مسلمانان جهان و نهضتهای اسلامی و آزادیبخش نیز منفور و مطرود بود. رژیم ایران به عنوان حکومتی دین ستیز و مخالف اسلام و نوکر آمریکا و حامی اسراییل در میان مسمانان شهرت داشت.

به برکت پیروزی انقلاب اسلامی، کشور ایران به قدرت و عزّت بالا و چشمگیری دست یافت. این عزّت و اقتدار جهانی از دو دیدگاه قابل بررسی و تأمل است. در دیدگاه اوّل و با نگرش از منظر قدرتهای استکباری و کشورهای مخالف انقلاب اسلامی ایران، کشور ایران از کشوری ضعیف و بی‌تأثیر در معادلات جهانی، به قدرتی تأثیرگذار در مناسبات و روابط بین‌الملل و نیز تصمیم‌گیری‌های جهانی و منطقه‌ای مبدل گشت. به تعبیر رهبر معظّم انقلات: «ملّت ایران در هر قضیه مهم جهانی که با آن به طور جدّی مخالف باشد، آن مسأله پیش نمی‌رود و متوقف می‌شود. امروز این ملّت در مسائل مهم جهانی دارای یک رأی مهم است و جلوه ملّت ایران بتدریج چشمها را متوجه به خود می‌کند.1»

نمونۀ بارز این تأثیرگذاری در تصمیم‌گیری‌های جهانی را می‌توان در قضیۀ فلسطین و سازش ننگین حکام وابستۀ برخی گشورهای عربی با رژیم صهیونیستی و استکبار غرب بوضوح مشاهده نمود. مخالفت ایران انقلابی با این سازش خیانت آمیز به حقوق مردم مسلمان فلسطین ، موجب شکست این سازش ننگین شده است. با نگاه از این منظر به انقلاب اسلامی، کشور ایران به علت به زانو در آوردن ابرقدرتها، تحقیر آنان در سطح هان، بر هم زدن نظام دوقطبی جهان، سرنگون کردن رژیم تا دندان مسلح پهلوی و متکی به حمایت گسترده آمریکا و غرب، تأثیرگذاری گسترده بر نهضتها و حرکتهای آزادیبخش و برانگیختن هر چه بیشتر آنها و بیداری مردمی بر علیه استکبار جهانی، موجب شده است که ابرقدرتهای شرق و غرب و مخصوصاً استکبار غرب، پی به واقعیت اقتدار و عظمت ایران پس از انقلاب برده و این حقیقت را بپذیرند که ایران اسلامی، قدرتی تعیین کننده و با نفوذ در جهان امروزی است، امری که رخ داده و اجتناب‌ناپذیر است و با جنجال و شعار و تهدید و ارعاب، قابل انکار و چشم پوشی نیست.

البته ترس استکبار غرب از ایران اسلامی و نسبت دادن هر حرکت ضد آمریکایی در سراسر جهان به انقلاب اسلامی ایران و یا طرفداران آن و نیز اقدام به انواع توطئه‌ها برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران از یک طف و از طرف دیگر التماس برای مذاکره و برقراری رابطه با جمهوری اسلامی ایران و نیز طرح مباحث و اخبار مربوط به ایران در طول سالیان متوالی از انقلاب تاکنون (مخصوصاً دهۀ اوّل انقلاب) در صدر اخبار مطبوعات و رسانه‌های جهانی، خود حاکی از پذیرش این واقعیت یعنی اقتدار و عظمت ایران اسلامی در سطح دنیا از سوی استکبار جهانی می‌باشد.

در دیدگاه دوم و با نگرش از منظر مسلمانان و مستضعفان جهان و نیز نهضتها و حرکتهای آزادیبخش، کشور ایران از دولتی ضعیف و وابسته به آمریکا به دولتی عزیز و مستقل و مقتدر در سطح جهان مبدّل گشته است. حمایت اصولی ایران از مبارزات مردم مسلمان و محروم سراسر جهان در برابر قدرتهای زورگو و دولتهای استثمارگر احیاء مجدّد عظمت و شکوه اسلام پس از قرنها، اقتدار یافتن مردم مسلمان و مبارز و نیز نهضتهای اسلامی، علاقه‌مندی مردم مسلمان و آزادۀ سراسر دنیا به رهبری پیامبرگونۀ امام خمینی(ره) از جمله عواملی هستند که موجب شده‌اند، ایران اسلامی، پس از انقلاب به کشوری مقتدر و عزیز در بین مسلمانان جهان شناخته شود.

چه عظمتی از این بالاتر برای ایران اسلامی در جهان که رهبر کبیر و بنیانگذار آن می‌فرمایند: «من با اطمینان می‌گویم، اسلام ابرقدرتها را به خاک مذلّت می‌نشاند. اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را یکی پس از دیگری برطرف و سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد.2»

حضرت امام در وصیت نامه سیاسی – الهی خویش، قدرت و عزّت یابی ایران در جهان را چنینی تبیین می‌فرمایند: «کدام افتخاری بالاتر و والاتر از این که آمریکا با همه ادعاهایش و همۀ ساز و برگهای جنگیش و آن همه دولتهای سرسپرده‌اش و به دست داشتن ثروتهای بی‌پایان ملّتهای مظلوم عقب افتاده و در دست داشتن تمام رسانه‌های گروهی در مقابل ملّت غیور ایران و کشور حضرت بقیّة اللّه ارواحنا لمقدمه الفداء آن چنان وامانده و رسوا شده است که نمی‌داند به که متوسل شود و رو به هر کس می‌کند جواب رد می‌شنود، و این نیست جز به مددهای غیبی حضرت باری تعالی جلت عظمته که ملّتها را بویژه ملّت ایران اسلامی را بیدار نموده و از ظلمات ستمشاهی به نور اسلام هدایت نمود.3»

رهبر معظّم انقلاب نیز در این مورد می‌فرمایند: «ایران اسلامی، ایران امام، ایران انقلاب، مرکز و محور حرکت عظیم جهانی مسلمانان است و به همین نسبت محور دشمنیهاست ... نشان می‌دهد که ما قدرتمندیم و علیه منافع استکبار و منافع دزدان و غارتگران همچنان تهدید بزرگی به شمار می‌رویم.4»

همین اقتدار و عزّت ایران اسلامی است که موجب شده است ریگان رئیس جمهور اسبق آمریکا اعتراف کند: «به دلیل اهمیّت استراتژیک ایران و نفوذ این کشور در جهان اسلام است که ما در صدد کاوش برای یک رابطه بهتر بین کشورهای خود برآمدیم ...انقلاب ایران یک واقعیت تاریخی است.5» مشاور امنیت ملی ریگان نیز به همین ترتیب اعتراف به قدرت ایران اسلامی نموده و گفته است: «انقلاب اسلامی یک حقیقت تاریخی است و باید یک ایران مستقل و از نظر اقتصادی و نظامی با ثبات را باور داشت.6»

برای این که با اقتدار و عزّت و عظمت ایران در جهان از زبان رهبران، رؤسای جمهور و شخصیتهای سیاسی و مهم جهان و نیز مطبوعات و رسانه‌ها بیشتر آشنا شویم، اشاره‌ای هم به برخی از این اظهارنظرها نموده و با ذکر ریشه‌های این عظمت و اقتدار، این بحث را خاتمه می‌دهیم. گورباچف رهبر پیشین شوروی سابق: «آیت اللّه خمینی توانست اثری بزرگ در تاریخ نوین جهان بگذارد.7»

فیدل کاسترو رهبر انقلابی کوبا: «پس از فروپاشی شوروی سابق به صحّت توصیه‌های آیت اللّه خمینی به گورباچف پی بردم و معتقدم مدل قرآنی رهبر فقید ایران باید به جای مدلهای غربی در دستور کار برنامه‌های جهانی قرار گیرد.8... آنچه در ایران رخ داده است یک انقلاب واقعی و مردمی بود. این انقلاب دارای نیروی عظیمی نیز هست و لازم است که ما همبستگی و حمایت خود را با آن اعلام کنیم.9» نلسون ماندلا رئیس جمهور سابق آفریقای جنوبی: «امام خمینی نه تنها رهبری بزرگ برای ایران بود، بلکه رهبری برای تمامی نهضتهای آزادیبخش جهان به شمار می‌رفت... این افتخار بزرگی بود که توانستم برای دومین بار در کنار مرقد امام خمینی حاضر شوم و به ایشان ادای احترام کنم.10»

حافظ اسد رئیس جمهور فقید سوریه: «انقلاب اسلامی ایران روابط خارجی خود را با امپریالیستها قطع کرد و پایگاههای نظامی بیگانگان را از میان برداشت و راه سرافرازی را در پیش گرفت. رژیم اشغالگر قدس آن چنان از انقلاب اسلامی به وحشت افتاد که بارها از ارباب خود آمریکا گله کرد که چرا نمی‌تواند جلو نفوذ و تأثیر انقلاب اسلامی ایران را که منجر به پیروزی فلسطین خواهد شد، بگیرد.11»

معمر قذافی رهبر لیبی: «انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب مردمی و مترقی در جهان نوین است و تمام مسلمانان جهان امیدهای بسیاری بدان بسته‌اند. انقلاب اسلامی ایران چهرۀ حقیقی اسلام را به همه جهانیان عرضه کرد.12» احمد بن بلا اوّلین رئیس جمهور الجزایر پس از استقلال آن کشور، با اشاره به قدرت الهی انقلاب اسلامی و وحشت دنیای استکباری از نفوذ گستردۀ آن می‌گوید: «بی‌جهت نیست که این انقلاب وحشتی در دل دولتهایی که نفت ما را می‌بردند، ایجاد کرده است.13»

ژولیوس نایرره رئیس جمهور تانزانیا: «انقلاب ایران معادلات جهانی را بر هم زده است ... انقلاب اسلامی ایران از مردمی‌ترین و اصیل‌ترین انقلابهای جهان است. ما برای این انقلاب احترام و ارزش فراوانی قائل هستیم. ایران، هم نیرومند است و هم غیر‌متعهدترین کشور جهان است.14» حبیب شطّی دبیر کلّ سابق کنفرانس اسلامی: «انقلاب اسلامی یکی از حوادث مهم این قرن است و به همه نشان داد که اسلام چقدر قدرتمند است. انقلاب ایران توانسته است یکی از نیرومندترین رژیمهای سلطنتی را سرنگون کند.15» محمد مهدی شمس الدین نائب رئیس مجلس اعلای شیعیان لبنان : «انقلاب اسلامی ایران معجزۀ قرن بود و درس بزرگی به ما داد که عبارت از این است که با وحدت کلمه همه کاری را می‌توان کرد.16»

عبدالحلیم خدام وزیر امور خارجه سوریه: «انقلاب ایران از لحاظ تاریخی نه فقط برای ایران، بلکه برای سراسر منطقه و جهان، انقلاب عظیمی است.17» سرتاج عزیز وزیر امور خارجه پاکستان: «انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی تحوّلی مهم نه تنها برای ایران، بلکه در تاریخ جهان بود.18» عبدالحمید اجل سفیر الجزایر در ایران: «الجزایر به انقلاب ایران مباهات می‌کند.19» خبرگزاری آسوشیتد پرس مورخ 14/3/1368: «آیت اللّه خمینی یک شاه را سرنگون کرد، یک ابرقدرت را مبهوت نمود و با پیام وحدت و قدرت اسلامی خود، جهان را تکان داد.20» روزنامه ایندیپندنت چاپ لندن مورخ 15/3/1368: «بندرت اتفاق می‌افتد که یک مرد به تنهایی بتواند مسیر تاریخ را عوض کند، اما این درست همان کاری بود که آیت آللّه خمینی از عهدۀ آن برآمد.21» رادیو لندن: «او (امام خمینی) انقلابی را رهبری کرد که جهان را لرزاند.22»

پی نوشت‌ها:

1. خطبه نماز جمعه مورخ 20/11/1374.
2. فریاد برائت ( پیام امام به حجاج بیت اللّه الحرام) صفحه 13.
3. وصیت نامه امام خمینی(ره) صفحه 8.
4. حدیث ولایت (مجموعه رهنمودهای مقام معظّم رهبری)، جلد 7، صفحه 131.
5. دفتر سیاسی سازمان عقیدتی سیاسی ژاندارمری جمهوری اسلامی ایران، برکات سبز، صفحه 63.
6. همان. 7.ویژه نامه روزنامه جمهوری اسلامی ، مورخ 10/7/1378.
8.دفتر سیاسی سازمان عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی، نشریه داخلی نگرشی بر تحوّلات سیاسی، شماره 66 و 67، صفحه 40.
9. معاونت فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی، انقلاب اسلامی ایران در چشم انداز دیگران، صفحه 110.
10. فتحی شقاقی، انتفاضه و طرح اسلامی معاصر، صفحه 3.
11. معاونت فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی، انقلاب اسلامی ایران در چشم انداز دیگران، صفحه 101.
12.همان، صفحه 104. 13. همان، صفحه 99.
14. همان، صفحه 109. 15. همان، صفحه 107.
16. همان، صفحه 108. 17. همان، صفحه 102.
18. ضمیمه روزنامه اطلاعات، مورخ 29/3/1378.
19. معاونت فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی ، انقلاب اسلامی ایران در چشم انداز دیگران، صفحه 100.
20. موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) بازتاب رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، صفحه 95.
21. همان، صفحه 90. 22. ویژه نامه روزنامه جمهوری اسلامی، مورخ 10/7/1378.

* منبع : کتاب کرانه های نور، جلد یک، ص ١١٣

دسته ها : عمومی
سه شنبه دهم 10 1387
در سالهای اخیر، نام ماده جدیدی در بازار مواد مخدر ایران شنیده شد. خیلی از معتادها وقتی که برای گرفتن تریاک یا هروئین یا مواد مشابه به فروشنده های مواد مخدر مراجعه می کردند ماده جدیدی به آنها معرفی می شد که هم سریعتر عمل می کرد، هم راحتتر استفاده می شد هم پنهان کردنش آسان تر بود و مهمتر از همه ارزان قیمت بود. این ماده جدید "کراک" نام دارد.کراکی که در ایران توزیع می شود از هروئین خالص و غلیظ شده درست می شود آنهم در آزمایشگاههای مخفی که با ناخالصی هایی همراه است که اثرات منفی آن را چندین برابر می کند. کراک به مراتب خطرناکتر از هروئین است اما به نظر می رسد که نوجوانها و جوانهای ایران از عوارض آن بی اطلاعند.در جشن ها و پارتی ها گاهی افرادی که از قرصهای روان گردان استفاده می کنند دچار سردرد یا عوارض دیگر این قرصها می شوند. به آنها گفته می شود که اگر از کراک استفاده کنند این عوارض در آنها از بین می رود و به آنها می گویند که کراک اعتیاد آور نیست. این در حالی است که فرد تنها با چند بار استفاده، چنان به آن عادت می کند که کنار گذاشتن آن برایش بسیار دشوار می شود. "فرید"، که نخواست نام واقعی اش فاش شود، نزدیک به دو سال از کراک استفاده کرده اما الان مدتی است که موفق شده که کراک را ترک کند: "اولش به عنوان تفریحی می کشیدم اما درست بعد از یک هفته فهمیدم که به آن معتاد شدم. تفریح درباره کراک وجود ندارد تفریح همانا و معتاد شدن همان". خطرات کراکمصرف کراک چه خطرات و عوارضی دارد؟ فرید می گوید: "کبدم خراب شد، ریه هایم عفونت کرد و خودم هم همیشه بی حال بودم. چه زمانی که می کشیدم و چه زمانی که نمی کشیدم."

در کسانی که از کراک تزریقی استفاده می کنند، رگها به شدت تخریب می شود

مصرف کراک باعث می شود که فرد هیچ دردی را احساس نکند و در نتیجه بیماریهای مختلف در بدنش به راحتی پخش می شود. به گفته کارشناسان، کراکی که در ایران توزیع می شود اثر مخربی بر سیستم اعصاب مرکزی دارد که گاه تا آخر عمر قابل جبران نیست. کراک در حقیقت سیستم فرماندهی بدن یا مغز را از کار می اندازد. کراک، باعث کاهش وزن شدید بدن و تخریب بافتهای عضلانی می شود. محمد علی شهرکی، مدیر اجرایی مرکز ترک اعتیاد جمعیت آفتاب در تهران، می گوید:
"کسانی که کراک مصرف می کنند به دلیل موادی که در آن وجود دارد و به دلیل نوع زندگی آنها و سوء تغدیه ای که دارند، نسبت به ابتلا به انواع بیماریهای عفونی بخصوص عفونتهای پوستی، مستعد می شوند." گفته می شود کسانی که کراک را به شکل تزریقی استفاده می کنند، در صورتیکه مسائل بهداشتی را هم رعایت نکنند، ممکن است که در بدنشان کرم دیده شود. اخیرا فیلمهایی که در سایتهای اینترنتی گذاشته شده، افرادی را نشان می دهد که بر روی بدنشان کرم وجود دارد و یا بعد از مرگ بلافاصله، کاسه چشمشان پر از کرم بوده است. دکتر شهرکی درباره این کرم زدگی می گوید: "کسانی که ما شاهد کرم زدگی در آنها بودیم کسانی بودند که وضعیت بهداشتی مناسبی نداشتند. آنها در محل تزریقشان عفونت ایجاد می شود. مگسهایی که در اطرافشان هست در روی این زخمها تخمگذاری می کنند و کرمی که در بدنشان دیده می شود لارو این حشرات است." کارشناسان معتقدند، ماده مخدر کراک به شدت باعث پوسیدگی و فساد دندانها می شود. در عین حال لثه مصرف کننده کراک هم آسیب می بیند. گاهی سرطان دهان هم در آنها دیده شده. ریه معتادان به کراک به دلیل استفاده بیشتر از سیگار به شدت آسیب می بیند. افزون بر این، استفاده از کراک، شخصیت معتادان را متزلزل می کند و بار روانی آن به مراتب بیشتر از سایر مواد مخدر است. در کسانی که از کراک تزریقی استفاده می کنند، رگها هم به شدت تخریب می شود.

 کارشناسان معتقدند، ماده مخدر کراک به شدت باعث، پوسیدگی و فساد دندانها می شود. در عین حال لثه مصرف کننده کراک هم به آسیب می بیند. گاهی سرطان دهان هم در آنها دیده شده. ریه معتادان به کراک به دلیل استفاده بیشتر از سیگار به شدت آسیب می بیند.

 


کراکی که در خارج از ایران استفاده می شود، نوعی مواد مخدر است که از تصفیه کوکائین ساخته می شود. اما موادی که به نام کراک در ایران توزیع می شود از هروئین خالص و غلیظ شده درست می شود آنهم در آزمایشگاههای مخفی و بدون رعایت استانداردهای لازم و گاه همراه با ناخالصی هایی تولید می شود که ضرر آن را از مواد مخدر دیگر بیشتر می کند.
سه شنبه بیست و پنجم 4 1387
X